جمکران
تاریخچه مسجد مقدّس جمکران
شیخ فاضل حسن بن محمد بن حسن قمى که از بزرگان قدماى علماى شیعه و از معاصرین شیخ صدوقرحمه الله بوده است، در کتاب خود به نام تاریخ قم، راجع به بناى مسجد مقدس جمکران از کتاب «مونس الحزین فی معرفه الحق و الیقین» چنین نقل کرده است:
شیخ حسن مثله جمکرانى که یکى از صلحا است مىگوید: من شب سه شنبه هفدهم ماه رمضان 393 ه.ق در منزل خود در قریه جمکران خوابیده بودم، نیمى از شب گذشته بود که ناگاه عدهاى از مردم به در خانه من آمدند و مرا بیدار کردند و گفتند که: برخیز و مولاى خود حضرت مهدى صاحب الزمان صلوات الله علیه را اجابت کن که تو را طلب نموده است.
حسن مىگوید: من برخاستم و خود را جمع و جور کرده و آماده شدم، گفتم بگذارید تا پیراهنم را بپوشم، آواز دادند که «هو ما کان قمیصک» پیراهن را نپوش که از تو نیست، دست بردم و شلوار خود را بر گرفتم، ندا آمد که «لیْس ذلک منْک فخذْ سراویلک» آن شلوارى که برگرفتى از تو نیست، از آن خود را بردار؛ آن را انداختم و شلوار خود را برگرفتم و پوشیدم، آنگاه به طرف کلید رفتم تا درب منزل را باز کنم، آواز دادند که «الْباب مفْتوح» درب باز است، چون به در منزل آمدم جماعتى از بزرگان را دیدم، سلام کردم، جواب دادند و مرحبا گفتند.
آنها مرا به مکانى که هماکنون مسجد جمکران است آوردند، چون نیک نگاه کردم، تختى دیدم که فرشى نیکو بر آن پهن و بالشهاى فاخر بر آن نهاده شده و جوانى سى ساله بر آن تخت تکیه و بر چهار بالش تکیه کرده و پیرمردى هم در نزد او نشسته و کتابى در دست گرفته و بر آن جوان مىخواند و بیشتر از شصت مرد در اطراف او بر این زمین در حال نماز خواندن بودند که بعضى جامههاى سفید و بعضى دیگر جامههاى سبز بر تن داشتند.
آن پیرمرد حضرت خضرعلیه السلام بود و مرا امر به نشستن نمود، آنگاه امامعلیه السلام اسم مرا بردند و فرمودند: برو به حسن مسلم بگو تو پنج سال است که این زمین را تصرف کرده و در آن چیز کاشته و کشاورزى مىنمایى، ولى ما آن را خراب مىکنیم.
این زمین شریفى است و حق تعالى آن را از زمینهاى دیگر برگزیده و شرافت داده است، امسال باز هم آن را مرتب نمودهاى تا در آن به کشت و زرع بپردازى و حال آن که تو را چنین اجازه و حقى نیست، بنابراین هر بهره و نفعى که تا به حال از این زمین برگرفتهاى باید برگردانى تا در این مکان مسجدى بنا کنند.
خداى عزوجل به خاطر این امر خلافى که انجام دادهاى و آن را جزء زمین خود کرده دو پسر جوان تو را بازگرفت اما تنبیه نشدى، اگر باز هم بخواهى چنین کنى کیفر الهى، آن گونه که آگاه نباشى، به تو خواهد رسید.
عرض کردم: اى آقا و مولایم؛ براى این موضوع باید نشانه و علامتى داشته باشم؛ زیرا مردم بدون نشانه سخن مرا قبول نمىکنند، امامعلیه السلام فرمود: «انا سنعْلم هناک علامه» ما در اینجا علامت و نشانه قرار مىدهیم تا سخن تو را تصدیق نمایند، تو برو و رسالت ما را انجام بده، (در قم) نزد سید ابوالحسن برو به او بگو تا با تو بیاید و حسن مسلم را حاضر نماید و منافع چند ساله را از او بگیرد و به مصرف بناى مسجد برساند. بقیه مخارج را از قریه رهق اردهال که ملک ماست بیاورند و ساختمان مسجد را تمام کنند، نصف قریه رهق را بر این مسجد وقف کردیم که هر ساله در آمد آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد نمایند.
مردم را بگو تا رغبت به این مکان نمایند و آن را عزیز دارند، چهار رکعت نماز اینجا بگذارند: دو رکعت اول به نیت نماز تحیت مسجد است که در هر رکعتى یک بار سوره حمد و هفت بار سوره قلْ هو الله احد خوانده مىشود و ذکر رکوع و سجود را هفت بار تکرار کنند.دو رکعت دوم را به نیت نماز امام زمانعلیه السلام بخوانند به این ترتیب که چون سوره حمد را شروع به خواندن نمایند و به ایاک نعْبد وایاک نسْتعین برسند آن را صد بار تکرار کنند و بعد از آن بقیه سوره حمد را بخوانند، و سپس سوره«قلْ هو الله احد» را فقط یک بار بخوانند و آنگاه ذکر رکوع و سجود را هفت بار تکرار نمایند،رکعت دوم را نیز به همین طریق بخوانند، چون نماز را تمام کنند یک بار تهلیل (لا اله الا الله) بگویند و سپس تسبیحات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را خوانده و سر به سجده گذارند و صد بار صلوات بر پیغمبر و آلشعلیهم السلام بفرستند.
سپس امامعلیه السلام فرمودند: «فمنْ صلیها فکانما صلى فی الْبیْت الْعتیق»؛ «هرکس این نماز را بخواند مانند آن است که در کعبه نماز خوانده باشد.
حسن مثله جمکرانى مىگوید: من به راه افتادم چند قدمى هنوز نرفته بودم که دوباره مرا باز خواندند و فرمودند: بزى در گله جعفر کاشانى چوپان است، اگر مردم ده بهاى آن را دادند وگرنه، از مال خود آن را خریدارى کن و فردا شب، به این مکان بیاور و آن را بکش، آنگاه روز هیجدهم ماه مبارک رمضان گوشت آن را بین بیماران انفاق کن، هر مریض و بیمارى که از گوشت آن بخورد حق تعالى شفایش دهد، نشانى آن بز این است که ابلق بوده و موهاى بسیار دارد و هفت علامت دیگر نیز داشته، سه علامت در طرفى و چهارتاى دیگر در طرف آخر.
حسن مثله مىگوید: به منزل برگشتم، تمام شب را در اندیشه بودم، تا صبح طلوع کرد و نماز را خواندم، سپس به منزل على المنذر رفتم و احوال دیشب را با وى گفتم، با یکدیگر به آن جایگاه که مرا شب برده بودند رفتیم، قسم به خدا میخها و زنجیرهایى که حدود بناى مسجد را نشان مىداد را مشاهده کردیم و آنها همان نشان و علامتى بود که امامعلیه السلام فرموده بودند.
سپس به طرف منزل سیدابوالحسن در قم حرکت کردیم، چون به در منزل او رسیدیم خادمش را دیدیم که درب منزل در انتظار ماست، سوال کرد تو از جمکرانى؟ گفتم: بلى، گفت سید از سحرگاه منتظر تو است.
من به داخل منزل او رفتم و سید ابوالحسن را سلام کردم، جوابى نیکو داد و ما را اعزاز و احترام کرده و بنشانید، آنگاه قبل از اینکه من چیزى بگویم به من فرمود: اى حسن مثله! شب گذشته خوابیده بودم، در خواب شخصى به من گفت: «بامداد مردى به نام حسن مثله از جمکران پیش تو آید، آنچه به تو گوید او را تصدیق کن و بر گفتار او اعتماد نما؛ زیرا سخن او ، سخن ماست و باید قول او را رد نکنى». از خواب بیدار شدم، تا این ساعت منتظر تو بودم.
حسن مثله مىگوید: من هم تمام احوال شب گذشته را با شرح و تفصیل براى سید ابوالحسن بیان کردم، سید بلافاصله دستور داد تا اسبها زین کردند و بیاوردند و سوار شدیم، چون به نزدیک ده رسیدیم جعفر چوپان گلهاش را در کنار جاده مىچرانید، من در میان گله رفتم، بزى که از عقب گوسفندان مىآمد به طرف من دوید، آن بز را گرفتم و به نزد جعفر چوپان آوردم، تا بهاى آن را بدهم، جعفر سوگند یاد کرد که من هرگز این بز را ندیدهام و در گله من نبوده است، مگر امروز که مىبینم، و هر چند که مىخواهم آن را بگیرم ممکن نمىشود و اکنون که به نزد شما آمد.
پس بز را همچنان که امامعلیه السلام فرموده بود در آن جایگاه آوردیم و ذبح نمودیم و گوشت آن را بین بیماران تقسیم کردیم و همه شفا یافتند.
سید ابوالحسن، حسن مسلم را احضار کرد و منافع چند ساله زمین را از او گرفت و امر کرد تا وجوه در آمد روستاى رهق را نیز آوردند و مسجد را بنا کردند و با چوب پوشانیدند.
سید ابوالحسن الرضا زنجیرهها و میخها را به قم برد و در منزل خود گذاشت و بیماران مىرفتند و خود را به آنها مىمالیدند و خداى تعالى شفاى عاجل مىداد.
ابوالحسن محمد بن حیدر گوید که شنیدم که سید ابوالحسن الرضا در محله موسویان در شهر قم مدفون است و پس از او فرزندش بیمار شد و وى به سر صندوقى که زنجیرها و میخها در آن نگهدارى مىشد رفت تا به وسیله آنها شفا یابد، هنگامى که سر صندوق را باز کرد اثرى از زنجیرها و میخها نیافت و هر چه مردم جست و جو کردند فایدهاى نبخشید.
مرحوم محدث نورى بعد از نقل این واقعه شریفه مطالبى را مىفرماید که خلاصهاش این است:
عالم جلیل آقا محمد على کرمانشاهى تاریخ این قصه را در سال 393 نقل کرده است ولى ظاهرا در نوشتن اشتباه شده و در اصل 373 بوده است؛ زیرا وفات شیخ صدوق قبل از 390 مىباشد و این قصه هم در زمان حیات شیخ صدوق واقع شده است.
اما دو رکعت نماز منسوب به آن حضرت، از نمازهاى معروف است و جماعتى از علماى بزرگ آن را روایت کردهاند:
1 - مرحوم شیخ طبرسى صاحب تفسیر در کتاب «کنوزالنجاح» این نماز را به همان ترتیب که در ضمن قصه گذشت روایت نموده و بعد از نماز دعایى را نقل فرموده است، اما از تهلیل و تسبیح حضرت زهراسلام الله علیها و صد بار صلوات، ذکرى به میان نیاورده است.
2 - مرحوم سید عظیم القدر سید فضل الله راوندى در کتاب دعوات در ضمن نمازهاى معصومین مىفرماید: نماز مهدى صلوات الله و سلامه علیه دو رکعت است، در هر رکعت حمد یک مرتبه و صد مرتبه ایاک نعبد و ایاک نستعین، و بعد از نماز صد مرتبه صلوات بر پیغمبر و آل او صلوات الله علیهم اجمعین مىفرستد.
3 - مرحوم سید جلیل على بن طاووس در کتاب جمال الاسبوع، همین نماز را به گونهاى که مذکور شد نسبت به آن حضرت داده، ولکن ذکر صد مرتبه صلوات بعد از آن را نقل نکرده و فرموده است که این دعاى پس از نماز خوانده شود: «الهی عظم الْبلآء وبرح الْخفآء، وانْکشف الْغطآء وانْقطع الرجآء، وضاقت الْارْض ومنعت...»
خبر از مسجد جمکران
در حدیثى از امیرالمومنینعلیه السلام نقل شده که خطاب به پسر یمانى فرمود: «اى پسر یمانى! قایم آل محمدصلى الله علیه وآله در اول ظهور از شهرى خروج مىکند که آن را قم مىنامند. او مردم را به حق دعوت مىکند و همه خلایق از شرق و غرب عالم به آن شهر بیایند و اسلام زنده گردد. و هر کس که از ترس دشمنان مخفى شده بیرون آیدد. وحوش و پرندگان در مسکنها و جایگاه خود در کمال آرامش بخوابند. چشمه آب حیات از آن شهر ظاهر شود، آبى که هر کسى بیاشامد هلاک نشود. چشمههاى بسیارى پدید آید و از آن پرچم حق ظاهر گردد و میراث همه انبیا بر روى آن سرزمین باشد.
اى پسر یمانى! این سرزمین، مقدس است و از تمام پلیدىها پاک مىباشد و خداوند متعال اراده کرده که بهترین خلق خود را ساکن آن گرداند که دعایش مستجاب است. و حشر و نشر مردم از این سرزمین مىباشد. و در این سرزمین قصرى عظیم بنا کنند بعد از آن که قصر مجوس پابرجا بوده است. و آن قصر از صاحب شهرت ملک روم است. و در این سرزمین گوسفند ابراهیم خلیل را آورده و قربانى کنند. و در این سرزمین هزار بت از بتهاى اهل روم را بشکنند و نور حق بر این سرزمین ساطع گردد، و از اینجا بوى مشک به مشام رسد. حق تعالى بیت العتیق را به این شهر فرستد و بناها و آسیابها در این سرزمین ایجاد شود، و منازل و زمینهاى آن عالى و گرانبها گردد به طورى که زمینى را به بزرگى پوست گاو به پانصد دینار دهند و عمارت آن هفت فرسنگ در هشت فرسنگ باشد. و پرچم او را بر این کوه سفید زنند به نزد دهى که کهن که در جنب مسجد است و قصرى کهن که قصر مجوس باشد و آن ده را جمکران نامند. او از زیر یک مناره آن مسجد نزدیک آنجا که آتشخانه گبران بوده بیرون آید. و حضرت امامعلیه السلام سفطى از زر بسته باشد و بر براق سوار شده و با ملایکه مقرب و حاملان عرش گردش نماید. و منطق آدم و علم خلیل الله و حکمت حضرت داود و عصاى موسى و انگشتر حضرت سلیمان و تاج طالوت همراه با او باشد، و بر سر او نام هر پیامبر و وصى و نام هر مومن و موحدى نوشته شده است.(1) اگر کسى اشکال کند که مطابق روایتى حضرت مهدىعلیه السلام از منطقهاى به نام کرعه ظهور خواهد کرد، و مطابق روایتى دیگر امام زمانعلیه السلام از مکه ظهور خواهد نمود؟ در جواب گوییم: این سه روایت قابل جمع است؛ زیرا ابتدا بر چند قسم است: ابتداى حقیقى، اضافى و عرفى. و لذا مىتوان گفت که حضرت مهدىعلیه السلام قبل از ظهور به این سه منطقه سفر کرده و در آخر از کنار کعبه اعلام ظهور خواهند نمود.
مستند ساختمان مسجد جمکران
مستند مسجد جمکران قضیهاى است که مرحوم حاجى نورى در کتاب «نجم الثاقب» و «جنه الماوى» و «الکلمه الطیبه» و نیز میرزا محمد تقى ارباب قمى در کتاب «تاریخ دارالایمان» و دیگران از کتاب «تاریخ قم» تالیف حسن بن محمد بن حسن قمى، به نقل از کتاب «مونس الحزین» محمد بن بابویه معروف به شیخ صدوق نقل کردهاند.
این نقل مشتمل بر قضیهاى از حسن بن مثله جمکرانىرحمه الله است که در آن اشاره به ملاقاتى شده که او در سال 293 هجرى در بیدارى با امام زمانعلیه السلام داشته است. در این دیدار حضرت به او دستور مىدهد که با عالم جلیل القدر سید ابى الحسن الرضا از علماى قم ارتباط پیدا کرده و با کمک او مسجدى را در این مکان موجود بنا نماید... .(2)
قابل توجه اینکه کتاب «انوار المشعشعین» از کتاب «تاریخ قم» و او نیز از کتاب «مونس الحزین» از امیرالمومنینعلیه السلام، قضیه به اهتزاز در آمدن پرچم امام زمانعلیه السلام از مسجد جمکران را نقل کرده است.
مدرک نماز خاصّ مستحبى در مسجد جمکران
در قضیهاى که حسن بن مثله جمکرانى نقل مىکند، آمده است: حضرت فرمود: «... در این مکان هفت روز اقامت کن و در آن چهار رکعت نماز گزار، دو رکعت نماز تحیت مسجد، در هر رکعت یک بار سوره حمد و هفت بار سوره اخلاص، و تسبیح رکوع و سجود را نیز هفت بار تکرار کن. و دو رکعت نیز نماز به نیت نماز صاحب الزمان به جاى آور، در رکعت اول سوره حمد، و هنگامى که به «ایاک نعبد و ایاک نستعین» رسیدى این جمله را صدبار تکرار کن، و بعد از اکمال سوره حمد، یک بار سوره اخلاص را مىخوانى، آنگاه ذکر رکوع و سجود را هر کدام هفت بار مىگویى، و در رکعت دوم نیز همین عمل را تکرار مىکنى.
بعد از اتمام نماز یک بار ذکر «لا اله الا الله» مىگویى و بعد از تسبیحات حضرت زهراعلیها السلام صد بار صلوات در سجده مىفرستى. آنگاه فرمود: بر تو باد به مواظبت بر این نماز و هر کس در آن مسجد حاضر شود و این نماز را به جاى آورد مثل آن است که در بیت العتیق (خانه خدا) نماز گزارده است».اعتبار سند
بناى مسجد مقدّس جمکران
در مورد بناى مسجد مقدس جمکران و خواندن نماز در آن، احتیاج به بررسى سند این قضیه نیست، زیرا مطابق احادیث صحیح السند که در مورد اعمال مستحب رسیده هرکس به گمان رسیدن به ثواب، عمل مستحبى را انجام دهد به او ثواب داده مىشود گرچه آن حدیث واقعیت نداشته باشد.
کلینى به سند صحیح از امام صادقعلیه السلام نقل کرده که فرمود: «من سمع شییا من الثواب على شیی فصنعه کان له وان لم یکن على ما بلغه»؛ «هرکس چیزى از ثواب بر عملى بشنود و آن را انجام دهد، به او پاداش داده خواهد شد گرچه مطابق آنچه به او رسیده نباشد».
برقى به سند خود از امام صادقعلیه السلام نقل کرده که فرمود: «من بلغه عن النبى شیی من الثواب فعمله کان اجر ذلک له وان کان رسول اللهصلى الله علیه وآله لمیقله»؛ «هرکس از پیامبرصلى الله علیه وآله چیزى از ثواب به او برسد و مطابق آن عمل کند، پاداش آن به او داده مىشود گرچه پیامبر آن را نفرموده باشد».
کتاب «تاریخ قم»
کتاب «تاریخ قم» که الآن در دسترس محققین است یک چهارم اصل کتاب مىباشد؛ زیرا مطابق آنچه در کتاب آمده این کتاب مشتمل بر بیست باب بوده که تنها پنج باب آن به دست رسیده و چاپ شده است. و لذا احتمال قوى است که قضیه جمکران در آن بخشى از «تاریخ قم» بوده که مفقود شده است. و مرحوم محدث نورى و مشایخ او بر اصل کتاب دسترسى پیدا نکردهاند. و لذا او این قضیه را از سید نعمت الله جزایرى نقل کرده که اصل نسخه «تاریخ قم» در دسترس او بوده است.
کتاب «مونس الحزین»
ما نیز انتساب این کتاب را به شیخ صدوقرحمه الله بعید مىدانیم، ولى این، دلیل نمىشود که کتاب «مونس الحزین» وجود خارجى نداشته باشد، بلکه براى شخص دیگرى است.
ابن شهر آشوب در «المناقب» این کتاب را به فتال نیشابورى نسبت مىدهد و مىگوید: فتال نیشابورى در کتاب مونس الحزین به سندش از عیسى بن حسن از صادقعلیه السلام ... ، آنگاه با این سند معجزهاى از معجزات امام حسن مجتبىعلیه السلام را نقل مىکند.(3)
علامه مجلسى نیز این معجزه را از کتاب «المناقب» نقل کرده و در انتساب این کتاب به فتال نیشابورى اعتراضى نکرده است.(4)
قبل از مرحوم مجلسى، سید محمد بن ابى طالب حسینى در کتاب «تسلیه المجالس» از کتاب «مونس الحزین» فتال نیشابورى حدیث نقل کرده و در انتساب کتاب به او هیچ گونه تردیدى نکرده است.انتساب «مونس الحزین» به شیخ صدوق
احتمال دارد که این قضیه به جهت تناسب با تاریخ قم در حاشیه این کتاب نوشته شده و سپس به مرور زمان از حاشیه داخل متن کتاب شده است. و از آنجا که فتال نیشابورى در سال 508 به شهادت رسیده و دو قرن بعد از نویسنده کتاب تاریخ قم بوده که معاصر شیخ صدوق است، لذا این کتاب به شیخ صدوق نسبت داده شده است.
این کار بسیار زیاد اتفاق افتاده است که صاحب «قاموس الرجال» نمونههایى از آن را نقل مىکند. از آن جمله اینکه در کتاب «مقنعه» شیخ مفیدرحمه الله در مورد حدیث نماز استخاره ذاتالرقاع آمده است. «و هذه الروایه شاذه».(5)
ولى مرحوم مجلسى بعد از نقل کلام «مقنعه» مىگوید: «سید بن طاووس مىگوید: نزد من نسخهاى قدیمى از کتاب «مقنعه» است که تاریخ آن منطبق بر عصر شیخ مفید است و در آن این جمله: «وهذه الروایه شاذه» وجود ندارد. لذا ممکن است که برخى از حاشیه نویسان آن را در حاشیه کتاب نوشته ولى به مرور زمان داخل در متن کتاب شده است.(6)
موید این مطلب اینکه در زمان قدیم چاپ نبوده و از روى هر کتاب استنساخ (رونویسى) مىکردهاند و افرادى بودند که حرفه آنها رونویسى بوده است هر چند خودشان عالم به مباحث آن کتاب نبودهاند.
اهمیّت مسجد جمکران
این مسجد از اهمیت خاص برخوردار است:
1 - مسجد، در مکانى بنا شده که مطابق روایت حسن بن مثله جمکرانى از امام زمانعلیه السلام، از مکانهایى است که خداوند متعال از قبل مورد توجه قرار داده است.
2 - مسجد به امر و دستور حضرت حجتعلیه السلام بنا شده است، و همین جهت در شرافت و قداست آن کافى است.
3 - ثواب خاصى که براى نماز در آن مسجد ذکر شده است، زیرا حضرت فرمود: «هر کس آن دو نماز را در این مکان بخواند به مانند آن است که در بیت العتیق نماز به جاى آورده است».
4 - مسجد مقدس جمکران محل اجتماع عشاق و موالیان اهل بیتعلیهم السلام خصوصا امام زمانعلیه السلام است و لذا از جاذبه خاصى برخوردار مىباشد. چه بسا کسانى که هر هفته از راههاى دور به عشق حضرت مهدىعلیه السلام به این مکان آمده و از فیوضات حضرت بهرهمند مىشوند. طبق آمارى که داده شده برخى از شبها تا حدود یک میلیون نفر نیز در این مکان مقدس از عشاق امام زمان جمع شدهاند.
5 - این مکان از اماکن مقدس است که بسیارى از گرفتاران و بیماران صعبالعلاج بلکه کسانى که محال بوده از راه طبیعى علاج شوند در این مکان مقدس شفا یافتهاند.
6 - این مکان مقدس از جمله مکانهایى است که بسیارى از عشاق و موالیان حضرت به لقاى ایشان شرفیاب شدهاند.
7 - این مکان از چنان قداست و احترامى برخوردار است که بزرگان علما در طول تاریخ آن با پاى پیاده یا سواره براى توسل به حضرت و نماز گزاردن در آن، از راههاى دور و نزدیک، مشرف شدهاند.
مدرک چهل بار رفتن به جمکران
در مورد سوال فوق دلیل خاصى وجود ندارد بلکه از سه طریق مىتوان مشروعیت آن را به اثبات رسانید:
1 - سیره متشرعه از علما و صلحا و اتقیا بر مداومت رفتن چهل بار به مسجد جمکران است همانگونه که این عمل در مسجد سهله نیز انجام مىشود.
2 - در روایات بسیارى به این مطلب اشاره شده که هرکس چهل روز خود را براى خدا خالص کند چشمههاى حکمت از قلبش بر زبانش جارى مىگردد.(7)
3 - از مجموعه روایات استفاده مىشود که عدد چهل در شکوفایى قابلیتهاى مادى و معنوى تاثیر بسزایى دارد، از آن جمله:
- تاثیر عدد چهل در رشد فرزند در رحم.
- تاثیر شراب خوردن در عدم قبولى نماز تا چهل روز.
- قبولى توبه بهلول نباش بعد از چهل روز.
- کنارهگیرى پیامبرصلى الله علیه وآله از خدیجه به جهت انعقاد نطفه حضرت زهراعلیه السلام به مدت چهل روز.
- چهل روز دعاى عهد را خواندن باعث مىشود که انسان از یاران امام زمانعلیه السلام باشد.
- امام زمانعلیه السلام هم چهل روز تحت تربیت ملایکه بود.
- طینت حضرت آدمعلیه السلام در چهل روز خمیر شد.
- حضرت موسىعلیه السلام تا چهل روز با خداوند در کوه طور ملاقات داشت.
- پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله بعد از چهل سالگى به نبوت مبعوث شد.
- عقل انسان تا چهل سال قابل رشد است.
- شهادت چهل مومن بر میت موجب مغفرت او از جانب خداوند مىشود.
- حفظ چهل حدیث انسان را در قیامت، فقیه محشور مىکند.
- حد همسایه تا چهل خانه است.
- حریم مسجد تا چهل خانه است.
و سایر موارد.
از این احادیث و موارد دیگر استفاده مىشود که عدد چهل در قابلیت بخشیدن و رساندن انسان به کمالات و شکوفا شدن او تاثیر بسزایى دارد، و لذا مىتوانیم از این موارد الغاى خصوصیت کرده، عدد چهل و چلهگیرى را در تمام موارد کارهاى خیر تعمیم دهیم.
سید بحرالعلوم مىگوید: «ما بالعیان مشاهده کردهایم و به بیان دانستهایم که براى این رقم از عدد «چهل» خاصیت و تاثیر مخصوصى در ظهور استعدادها و تکمیل ملکات انسانى در طى منازل و پیمودن مراحل است».(8)
مدرک شب چهارشنبه
مطابق روایت حسن بن مثله جمکرانى، که خدمت حضرت مشرف شد، ملاقات در شب سهشنبه بوده است. حضرت به او دستور مىدهد که در میان گله جعفر کاشانى بزى است، بر تو است که آن را خریده و در این موضع ببرى و آن را در شب آینده «شب چهارشنبه» ذبح کنى و گوشت آن را در روز چهارشنبه توزیع نمایى... .(9)
از تعبیر و دستور امامعلیه السلام که فرمود: شب چهارشنبه بز را ذبح کن استفاده شده که این شب از ارزش خاصى برخوردار است، و لذا مخلصین حضرت در این شب مبارک دور هم جمع مىشوند و با استمداد از خداوند متعال و توسل به آن حضرت درصدد ذبح نفس اماره خویش برآمده و حاجات خود را از آن حضرت طلب مىکنند.
تشرف بعد از چهل شب چهارشنبه
در مورد مسجد جمکران دلیل خاصى نداریم که اگر کسى چهل شب چهارشنبه به مسجد جمکران برود به زیارت حضرت مهدىعلیه السلام مشرف مىشود. ولى این مطلب را مىتوان از راه دیگرى به اثبات رسانید، و آن اینکه: مطابق برخى از روایات عدد چهل اثرى تکوینى در بروز استعدادها و به فعلیت رسیدن آنها دارد. حال اگر کسى به نیت تشرف به محضر مبارک حضرت بقیه الله الاعظم به این مکان مقدس شرفیاب شود و جدا از خدا ملاقات را بخواهد. و از طرف دیگر خود را براى ملاقات با آن انسان کامل آماده کند و قابلیت ملاقات را نیز با اعمال صالحه تحصیل نماید، امید است که به ملاقات آن حضرت شرفیاب گردد، همان گونه که افراد بسیارى به این نتیجه رسیدهاند.چرا به جمکران مىرویم؟
ما معتقدیم که امام زمانعلیه السلام احاطه علمى دارد و هر کجا که مصلحت ببیند مىرود، ولى مسجد جمکران از ویژگى خاصى برخوردار است:
اولا: مطابق روایت حسن بن مثله جمکرانى، این مکان مقدس به امر مبارک امام زمانعلیه السلام ساخته شده و حضرت از مردم خواستهاند تا در این مکان حاضر شده و چهار رکعت نماز با طرز مخصوص آن بخوانند.
ثانیا: این مکان مقدس در طول قرنها محل اجتماع عشاق و دلسوختگان حضرت است که از اطراف و بلاد مختلف به آن مکان مىآیند، و لذا ما نیز مىتوانیم از برکات آن مکان مقدس بهرهمند شده و از نفوس دیگران نیز استفاده نماییم. و لذا گفتهاند که دست خدا با جماعت است.
ثالثا: نفس حرکت به سوى محبوب از راه دور براى رسیدن به او آثار و برکات عجیبى دارد. از یک طرف باعث توجه بیشتر او به انسان شده و از طرف دیگر انسان را در توجه بیشتر به آن حضرت ترغیب مىنماید.
- ۹۳/۰۲/۲۲