نـاقـور سیـــــد

دستیارفعالان عرصه مهدویت وائمه

نـاقـور سیـــــد

دستیارفعالان عرصه مهدویت وائمه

سرداب مقدس

دوشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۴۷ ب.ظ

توضیح‏
اهل سنت براى استهزاء عقاید شیعه درباره امام زمان مى‏گویند: شیعه معتقد است که مهدى موعود بعد از تولدش در سردابى مخفى شد و غیبت خود را از آنجا شروع کرد و تاکنون در آن سرداب مخفى است، و هنگام ظهور نیز از همان سرداب خروج خواهد نمود، و لذا شیعیان از صبح تا غروب در آن سرداب به انتظار ظهورش مى‏نشینند و اشک ماتم مى‏ریزند.

اتهام اهل سنّت به شیعه‏
ذهبى مى‏گوید: «محمد بن حسن عسکرى ،فرزند على الهادى، فرزند جواد، فرزند على الرضا، ابوالقاسم علوى حسینى، خاتم دوازده امام نزد شیعه، او منتظر رافضه است، کسانى که گمان مى‏کنند او مهدى و صاحب الزمان و خلف حجت است. و اوست صاحب سرداب در سامراء... آنان چهارصد و پنجاه سال است که انتظار ظهور او را دارند، و ادعا مى‏کنند که او وارد سردابى در خانه پدر خود شد در حالى که مادرش او را نظاره مى‏کرد و تاکنون از آن سرداب خارج نشده است، او در حالى که نه ساله بود در آن سرداب داخل شد و معدوم گشت».(17)
ابن خلکان مى‏نویسد: «راى شیعه درباره مهدى آن است که او منتظر قایم مهدى، و صاحب سرداب است. گفته‏هاى آنان در رابطه با مهدى بسیار است. شیعیان انتظار ظهور او را در آخرالزمان از سرداب سامرا دارند... آنان مى‏گویند: که او وارد سردابى در خانه پدر خود شد در حالى که مادرش او را نظاره مى‏کرد، و تاکنون از آن سرداب بازنگشته است...».(18)
گنجى شافعى مى‏نویسد: «بقاى مهدى در قید حیات در سرداب در طول این مدت بدون طعام و آب به قدرت خداوند سبحان بوده است.»(19)
ابراهیم مشوخى از علماى اهل سنت مى‏گوید: «قول چهارم درباره مهدى آن است که او همان محمد منتظر فرزند حسن عسکرى از نسل حسین بن على - نه از نسل حسن - است، او کسى است که در تمام شهرها حاضر بوده ولى از دیدگان غایب است. کسى که وارث عصاى موسى است، و فضا را خواهد پیمود. او در حالى که طفل صغیرى بود بیش از پانصد سال است که داخل سرداب سامرا شده و بعد از آن هرگز کسى او را ندیده و کسى از او خبر و اثرى ندارد. شیعیان هرروز به انتظار نشسته، اسب‏هاى خود را بر در سرداب نگاه داشته و فریاد مى‏آورند: اى مولاى ما بیا به سوى، ما و این کار هر روز آن‏ها است».(20)
ابن خلدون در تاریخ خود مى‏نویسد: «شیعه گمان مى‏کند که امام دوازدهم خود به نام محمد بن حسن عسکرى و ملقب به مهدى، وارد سرداب خانه خود در حله شده و از زمانى که با مادرش زندانى شدند در آن سرداب غایب است، و اوست که در آخرالزمان خروج کرده و زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود... آنان تاکنون به انتظار او نشسته‏اند و او را بدین جهت منتظر مى‏نامند. هرشب بعد از نماز مغرب با مرکبى که همراه خود آورده‏اند بر در این سرداب توقف مى‏کنند و با اسم او را مى‏خوانند و از او مى‏خواهند که خروج کند و این عمل تا پاسى از شب ادامه دارد. آن‏گاه پراکنده مى‏شوند تا شبى دیگر فرا رسد و این عمل را تکرار کنند».(21)
آن‏گاه در مصادر ادعاى خود به کتاب الفصل ابن حزم و الملل و النحل شهرستانى آدرس مى‏دهد.
عبدالمحسن بن حمد العباد از علما وهابى مى‏نویسد: ««اما مهدى نزد شیعه همان محمدبن حسن عسکرى است، او در نیمه قرن سوم متولد شد و در حالى که صغیر بود داخل سردابى در سامراء شد و تاکنون در آن سرداب به سر مى‏برد. و او همان امام دوازدهم از ایمه آنان است که معتقد به عصمت آن‏هایند».(22)
سعد محمد حسن در کتاب «المهدیه فی الاسلام»(23) و قصیمى در کتاب «الصراع بین الاسلام و الوثنیه»(24) نیز همین اتهام را به شیعه وارد نموده‏اند.

پاسخ یک اتهام‏
اولا: سرداب عبارت است از طبقه پایین ساختمان خانه که در مناطق گرمسیر به جهت حفاظت از گرماى شدید در روز، آن را مى‏ساختند و این نوع ساختمان در غالب خانه‏هاى عراق مشاهده مى‏شود، که سامراء نیز از آن مستثنا نبوده است.
امام هادى‏علیه السلام در خانه خود به جهت آسایش خانواده و حفاظت از گرما چنین سردابى را ساخته بودند، که بعد از شهادتشان به امام حسن عسکرى‏علیه السلام به ارث گذارده شد.
طبق نص تاریخى امام مهدى‏علیه السلام از زمان ولادت از دیدگان مردم مخفى بود. و بعد از شهادت پدرش امام حسن عسکرى‏علیه السلام بر جسد آن حضرت نماز بجاى آورد و رسما غیبت خود را از آن خانه آغاز کردو از آنجا که سکناى حضرت و سایر اعضاى خانواده او در آن سرداب بوده لذا مکان غیبت را به آن سرداب نسبت مى‏دهند. این سرداب براى شیعیان اهل بیت‏علیهم السلام از آن جهت مقدس شمرده مى‏شود که امام زمان و پدر و جدش‏علیهم السلام در آن به سر برده و عبادت به جاى مى‏آوردند، از همان مکان نیز امام زمان‏علیه السلام از انظار مردم غایب شد. و نسبت غیبت حضرت به سرداب همانند نسبت غیبت کل خانه و هر مکانى است که امام زمان در آن دیده شده است. لذا نهایت جهل و نادانى است که کسى به شیعه نسبت دهد که آنان معتقدند که امام زمان‏علیه السلام در سرداب غایب شده و تا هنگام خروج در آن باقى است!! زیرا مطابق روایات فراوان امام زمان در سرزمین‏هاى مختلف با موالیان خود وارد مى‏شوند و در مناطق مختلف گردش مى‏کنند. در موسم‏هاى دینى همچون حج حاضر شده و اقامه شعایر مى‏نماید و شاهد زنده‏ها و مرده‏ها خواهدبود.
و لذا بهترین و زیباترین تعبیرى که مى‏توان در مورد سرداب مقدس و زیارت مردم از آن و اعتقادشان نسبت به آن به کار برد، این است: از آنجا که حضرت مکان خاصى ندارد لذا شیعیانشان در محل‏هاى اختصاصى به آن حضرت دور هم جمع مى‏شوند و به یاد آن حضرت ندبه کرده و از او درخواست ظهورش را مى‏کنند.
در حقیقت سرداب مقدس از آن جهت که شروع غیبت از آنجا بوده لذا جنبه رمزى داشته در آنجا شیعیان حضرت گرد هم مى‏آیند و از خداوند متعال طلب خروج او را مى‏کنند. مگر نه این است که برخى از مکان‏ها نسبت به برخى دیگر برترى داشته و داراى تبرک است؟ سرداب مقدس نیز محل عبادت سه امام از ایمه شیعه بوده است. مکانى که به امام زمان‏علیه السلام‏انتساب دارد.
مگر نه این است که در هر شهر و کشورى مکان‏هاى مقدسى به عنوان یادبود وجود دارد که شبانه روز صدها یا هزاران نفر در کنار آن‏ها جمع مى‏شوند تا با توجه به آن‏ها یادبودى از مسایل و امورى اساسى و تجدید عهدى نسبت به آن‏ها باشد.
آنان هرگز آن مکان‏ها را تمجید و تقدیس نمى‏کنند، بلکه در کنار آن‏ها یاد افرادى را گرامى مى‏دارند که در آن مکان‏ها مى‏زیسته یا به جهتى به آن وابسته بوده‏اند.
علامه امینى در این زمینه مى‏فرماید: «...شیعه اعتقاد ندارد که غیبت امام در سرداب است و خودشان او را در آن سرداب مخفى کرده‏اند و از همانجا نیز ظهور خواهد کرد، بلکه اعتقاد شیعه که با احادیث تایید شده بر آن است که او از مکه معظمه مقابل خانه خدا ظهور خواهد کرد. هرگز کسى قایل نشده که سرداب مقدس آن نور را در خود مخفى کرده است. بلکه آن، سرداب‏خانه امامان در سامراء بوده است. و این مساله‏اى همگانى در خانه‏هاى عراق است که به جهت حفاظت از گرما مى‏سازند. این سرداب به طور خصوص از آن جهت شرف پیدا کرده که به سه نفر از امامان دین منسوب است،خانه‏اى که خداوند متعال اذن داده که ارتفاع معنوى یافته و در آن اسم و ذکر خدا برده شود».(25)
ثانیا: عقیده هر مذهبى را مى‏توان از لابلاى کتاب‏هاى علماى آن مذهب یافت. با مراجعه به کتاب‏هاى علماى شیعه از قبل از ولادت امام مهدى‏علیه السلام تا این زمان که در دسترس همه وجود دارد، پى خواهیم برد که هیچ یک از آن‏ها حتى نزد مبتدیان از آن‏ها چنین اعتقادى را در مورد حضرت مهدى‏علیه السلام و غیبت و ظهور او ندارند. بلکه در کتب مربوط به حضرت اسمى از سرداب مقدس آورده نشده است به جز قضیه معتضد عباسى که در آن اشاره به سرداب حضرت شده است.
رشیق صاحب مادراى مى‏گوید: «معتضد مرا به همراه دو نفر دیگر به سامرا فرستاد تا اگر فرزندى براى امام حسن عسکرى است دستگیر نموده به نزد او آوریم، و آدرس دقیق منزل حضرت را نیز داد. ما به سامرا رسیدیم و منطقه را همان‏گونه که توصیف کرده بود یافتیم... او بعد از توصیف خانه حضرت و این که چگونه امام زمان را مشاهده کرده مى‏گوید: ما هرچه کردیم که به او دسترسى پیدا کنیم، نتوانستیم، دور تا دور آن خانه را آب فرا گرفته بود، لذا هنگامى که احمدبن عبدالله قصد کرد نزدیک شود در آن آب غرق شد.
معتضد بعد از رسیدن خبر شکست آن‏ها لشکرى را به سوى خانه حضرت روانه کرد، آنان هنگامى که وارد خانه شدند صداى قرایت قرآن را از سرداب شنیدند، بر در سرداب ایستادند تا از آن خارج نشود. امیر آنان نیز منتظر بود تا تمام لشکر برسد،ولى امام زمان‏علیه السلام به قدرت الهى ازدر سرداب خارج شد و از جلو آنان گذشته و از دید آن‏ها غایب شد. امیر مى‏گوید: وارد سرداب شوید. به او مى‏گویند: مگر همین طفل نبود که از جلو ما گذشت؟ امیر گفت: من او را ندیدم، چرا او را رها کردید؟ گفتند: ما گمان نمودیم که شما او را دیده‏اید و دستورى صادر نکردید.(26)
ظاهر آن است که این روایت سبب شده که سرداب حضرت را به سرداب غیبت بنامند، و یا به وجه دیگرى که قبلا به آن اشاره شد.
ما هنگامى که به علماى اهل سنت عقیده‏اى را نسبت مى‏دهیم مصدر و مرجع آن را ذکر مى‏کنیم ولى - مع الاسف - اهل سنت در این نسبت به شیعه انصاف را به خرج نداده و بدون ذکر مرجع و مصدر این اتهام را به علماى شیعه نسبت داده‏اند.
ثالثا: از روایات بسیارى استفاده مى‏شود که امام زمان‏علیه السلام در عصر غیبت نه تنها در سرداب مقدس مخفى نیست،بلکه هیچ مکان خاصى براى او وجود ندارد.
1 - امام زمان‏علیه السلام در خطاب خود به ابراهیم بن مهزیار فرمود: «پدرم مرا وصیت کرده که در سرزمین‏هاى دور مخفى و سکنى گزینم تا امرم براى مردم مخفى بماند، و محلم از کیدهاى اهل گمراهى و ارتداد از حوادث امت‏هاى گمراه محفوظ بماند، لذا این سفارش مرا به تپه‏هاى بلند کشانده است...».(27)
2 - و نیز در روایتى دیگر در مورد آن حضرت مى‏خوانیم: «...کسى که در شهرها حاضر و از دیدگان غایب است».(28)
شیخ صدوق همین اعتقاد را در کتاب «الهدایه» آورده است.(29)
شیعه معتقد است که گرچه از زمان غیبت صغرى تاکنون حضرت از عموم مردم غایب بوده است ولى این بدان معنا نیست که هیچ کس نتوانسته است خدمت او شرفیاب شود ،چه بسیار افرادى که در غیبت صغرى و کبرى به خدمت آن حضرت رسیده و از برکاتش استفاده‏ها برده‏اند، که در لابلاى کتب به آن اشاره شده است.
ابوجعفر کلینى در کتاب «کافى» بابى را به نام «باب فی تسمیه من رآه» آورده و روایات بسیارى را در مورد کسانى که به خدمت حضرت شرفیاب شده‏اند آورده است.(30)
و نیز شیخ مفید در کتاب «الارشاد» و شیخ صدوق در «کمال الدین» و دیگران در این زمینه روایاتى را ذکر کرده‏اند.(31)
اسحاق بن عمار از امام صادق‏علیه السلام نقل مى‏کند که فرمود: «للقایم غیبتان: احداهما قصیره والاخرى طویله. الغیبه الاولى لایعلم بمکانه فیها الا خاصه شیعته، والاخرى لا یعلم بمکانه فیها الا خاصه موالیه»؛(32) «براى قایم دو غیبت است یکى کوتاه و دیگرى طولانى، در غیبت کوتاه کسى غیر از خواص از شیعیانش از مکان او اطلاع ندارند، و در غیبت دوم نیز تنها خواص از دوستدارانش از مکان او آگاهند».
رابعا: از جمله دروغ‏هایى که به شیعه امامیه نسبت داده‏اند این‏که آنان معتقدند که امام مهدى‏علیه السلام در آخرالزمان از سرداب سامرا خروج خواهدکرد، همان‏گونه که در لابلاى عبارات مخالفین مشاهده نمودیم. ولى با مراجعه به کتب حدیثى و تاریخى و دیگر کتب شیعه پى خواهیم برد که آن‏ها هرگز چنین اعتقادى را ندارند، بلکه معتقدند که آن حضرت همانند جد بزرگوار خود از مکه ظهور و خروج خواهند نمود.
فضل بن شاذان نیشابورى به سند خود از امام صادق‏علیه السلام و او از امیرالمومنین‏علیه السلام در حدیثى طویل نقل مى‏کند که فرمود: «هوالتاسع من ولدک یا حسین، یظهر بین الرکینن...»؛(33) «..او نهمین از فرزندان توست اى حسین! که بین رکن و مقام ظهور خواهد کرد...».
صفوان بن یحیى نیز به سند خود از امام صادق‏علیه السلام نقل مى‏کند که فرمود: «القایم منا منصور بالرعب، موید بالنصر... فعند ذلک خروجه قایمنا، فاذا خرج اسند ظهره الى الکعبه واجتمع الیه ثلاثمایه وثلاثه عشر رجلا. واول ما ینطق به هذه الآیه «بقیت الله خیْر لکمْ ان کنتم موْمنین»(34)...»؛(35) «همانا قایم از ما کسى است که به رعب و ترس یارى شده و به نصرت تایید مى‏شود... .
تا آن‏که فرمود: در آن هنگام است خروج قایم ما، پس هنگامى که خروج کند بر کعبه تکیه دهد، در ان هنگام 313 نفر دور او جمع مى‏شوند، و اولین نطقى که مى‏کند قرایت این آیه است: «بقیت الله خیْر لکمْ ان کنتم موْمنین»...».
محمد بن ابى عمیر نیز به سند خود از امام صادق‏علیه السلام نقل مى‏کند که فرمود: «هنگامى که خداوند متعال به قایم اذن خروج مى‏دهد او بالاى منبر رفته و مردم را به خود دعوت مى‏کند آنان را به خدا قسم داده و دعوت به حقش خواهدنمود. امر مى‏کند که به سیره رسول خداصلى الله علیه وآله عمل کرده و به مانند او رفتار نمایند. آن‏گاه خداوند عزوجل جبرییل را مى‏فرستد تا به نزدیک او آید. جبرییل در حطیم فرود مى‏آید و به او عرض مى‏کند: به چه چیزى مردم را مى‏خوانى؟ امام او را جواب مى‏گوید....(36)
و نیز از امام صادق‏علیه السلام روایت شده که فرمود: «ینادى باسم القایم فیوتى وهو خلف القایم»؛ «به اسم قایم‏علیه السلام ندا داده مى‏شود، آن‏گاه او مى‏آید و پشت مقام ابراهیم قرار مى‏گیرد...».(37)

  • ناقورسید

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی