نـاقـور سیـــــد

دستیارفعالان عرصه مهدویت وائمه

نـاقـور سیـــــد

دستیارفعالان عرصه مهدویت وائمه

اعمال و آداب مخصوص

شنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۰۶ ق.ظ

اعمال و آداب مخصوص
این فصل در ذکر اعمال و آدابی است که شاید بتوان به برکت آنها به سعادت ملاقات و شرف حضور حضرت حجّت (ع) رسید، چه آن حضرت را بشناسیم چه نشناسیم، در خواب باشد یا در بیداری، بنحوی که از آنحضرت فیض ببریم هر چند که این بهره چیزی جز زیاد شدن نور یقین و معرفت به آن وجود معظّم نباشد که البتّه خود از مهمترین اهداف نگارش این کتاب است.
در باب هشتم (کتاب ما امام زمان (ع) را دیده ایم) معلوم شد که رسیدن به این مقصود در دوران غیبت کبری ، ممکن و میسّر است و می توان - بوسیله علم و عمل و تقوی و معرفت و تضرّع و انابت و تهذیب نفس از غلّ و غش و شکّ و شبهه و صفات ناپسند - لیاقت دریافت اسرار و داخل شدن در جمع خواصّ را پیدا کرد و برای تأیید این مطلب شواهدی نیز از کلمات علمای اعلام ذکر کردیم.
منظور در اینجا این نیست که راهی را پیدا کنیم که همیشه بتوانیم آن حضرت را ملاقات کنیم زیرا غیر از ادای واجبات و مستحبّات و ترک محرّمات و مکروهات به نحوی که خواسته شده، سایر مقدّمات این امر پنهان و مخفی است و جز بر اهلش معلوم نمی باشد، بلکه غرض بدست آوردن راه و کسب آمادگی و لیاقتی است که شاید بتوان بوسیله آن در عمر خویش یکبار به این سعادت دست یافت هر چند درخواب باشد.
مخفی نماند که از تأمّل در قصّه ها و حکایت گذشتگان معلوم می شود که مداومت بر عملی نیک و عبادتی مشروعه و کوشش در تضرّع و زاری به مدّت چهل روز برای رسیدن به این هدف، فوق العاده مؤثّر می باشد همانگونه که چهل شب چهارشنبه رفتن به مسجد سهله یا چهل شب جمعه رفتن به مسجد کوفه همراه با عبادات و تضرّع از اعمال متداول و معروف است و علماء و نیکان زیادی ادّعا کرده اند که این عمل را انجام داده و نتیجه گرفته اند. و نیز این چنین است زیارت حضرت سیّدالشهداء (ع) در چهل شب جمعه و اعمالی مانند آن، هر چند سند مخصوص برای نوع عمل و تعداد آن وجود ندارد ولی از محتوای کتاب و سنّت می توان فهمید که مداومت بر دعا در چهل روز، در اجابت و قبولی آن دعا مؤثّر است و حتّی مواظبت بر خوردنی ها و آشامیدنی های حلال یا حرام در این مدّت باعث تغییر حالت و انتقال از صفتی به صفت دیگر - چه از نیک به بد و چه از بد به نیک - می شود و از این قبیل است لباس و مسکن و همصحبتی.
حال برای تأیید این مطالب، به ذکر چند خبر متبرّک می شویم: شیخ عیاشی از فضل بن ابی قروه روایت کرده که است که: حضرت صادق (ع) فرمود: حقّ تعالی به حضرت ابراهیم (ع) وحی فرستاد که: «بزودی از ساره برای تو پسری متولّد می شود.»
ساره گفت: «من پیرزن هستم.»
حقّ تعالی فرمود: «او بزودی فرزندی می آورد و فرزندان آن پسر، تا چهار صد سال در دست دشمن معذّب می گردند به سبب آن که کلام مرا ردّ نمودند.»
وقتی بنی اسرائیل به بلای فرعون دچار شدند تا چهل روز به درگاه خداوند ناله و زاری کردند، پس خداوند به حضرت موسی و هارون (ع) وحی فرستاد که آنان را از دست فرعون خلاص کنند و در حالی که صد و هفتاد سال از آن چهار صد سال باقی بود بلا را از ایشان برداشت.»
سپس حضرت صادق (ع) فرمود: «اگر شما نیز چنین تضرّع و زاری می کردید حقّ تعالی فرج ما را نازل می کرد ولی چون این چنین نمی کنید پس این امر به نهایت خود خواهد رسید.»
شیخ ابراهیم کفعمی در کتاب «مجموع الغرایب» از کتاب «جواهر» نقل کرده است که: حضرت عیسی (ع) به حواریّین سفارش کرد که: «مانند مار باشید!»
وقتی آن حضرت به آسمان عروج کرد حواریّین گفتند: «از جای خود حرکت نمی کنیم مگر اینکه تأویل کلام حضرت عیسی (ع) را بفهمیم.»
یکی از آنها گفت: «یعنی مثل مار باشید که هر گاه حلقه می زند و دور خود می پیچد سرش را زیر بدنش مخفی می کند زیرا می داند که هر آسیبی به بدنش برسد تا وقتی سرش سالم است ضرر زیادی نمی بیند. پس روح اللّه به شما می گوید که: دین خود را حفظ کنید که سرمایه دنیا و آخرت است و اگر دچار فقر و مرض بشوید تا زمانی که دینتان سالم است، ضرر نمی کنید.»
دیگری گفت: «اینکه روح اللّه به شما فرمود مثل مار باشید به جهت آن است که مار تا زمانی که زهر در بدنش وجود دارد فقط خاک می خورد. پس شما هم مادامی که حُبّ دنیا در دلهایتان قرار دارد از شنیدن حکمت برای طلب آخرت، نفعی نمی برید.»
شخص دیگری گفت: «روح اللّه فرمود مثل مار باشید زیرا مار وقتی احساس ضعف و سستی می کند تا چهل روز خود را گرسنگی می دهد سپس داخل سوراخ تنگی می شود و در حالی بیرون می آید که تا چهل سال جوان شده است. پس روح اللّه به شما می گوید نفس خود را مدّتی برای بقای بلند مدّت، در این دنیای کوتاه گرسنگی دهید همانگونه که مار برای ماندن چهل ساله، نفس خود را چهل روز گرسنگی می دهد.»
پس همگی سخن او را پسندیدند و به این نتیجه رسیدند که حضرت عیسی (ع) همین منظور را داشته است.»
در کافی از محمّد بن مسلم روایت است که: به امام (ع) عرض کردم: «آیا کسی که عبادت و خضوع و تلاش دارد ولی امامت ائمّه (ع) را قبول ندارد هیچ نفعی می برد؟!»
حضرت فرمود: «ای محمّد! همانا مَثَل اهل بیت (ع)، مَثَل خانواده ای از بنی اسرائیل است که هر کدام از آنها که چهل شب عبادت می کرد دعایش مستجاب می شد.
مردی از آنها چهل شب عبادت کرد ولی دعایش مستجاب نشد. پس نزد عیسی بن مریم (ع) رفت و از این موضوع شکایت کرد و تقاضا کرد که آن حضرت برایش دعاکند.
عیسی (ع) وضو گرفت و دو رکعت نماز خواند، آن گاه برای آن شخص دعا نمود. خداوند بسوی او وحی فرستاد که: «ای عیسی ! بنده من از دری که باید وارد شود وارد نشد. او در حالی که نسبت به تو شکّ داشت مرا خواند پس دعایش را اجابت نمی کنم حتّی اگر گردنش قطع شود و انگشتانش بیفتد.»
حضرت عیسی (ع) به سمت آن مرد برگشت و فرمود: «خدا را دعا می کنی در حالی که در دلت نسبت به پیغمبر او شکّ داری؟!»
مرد گفت: «ای روح اللّه! به خدا سوگند آنچه گفتی درست است، از خداوند بخواه که این شکّ را برطرف کنند.»
حضرت عیسی (ع) دعا کرد و خداوند توبه آن مرد راپذیرفت و مانند سایر افراد خانواده اش مستجاب الدّعوه گردید.
در «کافی» از امام صادق (ع) روایت شده است که: «بنده ای که ایمان به خدا را خالص نماید (و در روایت دیگر: کسی که چهل صباح ذکر خداوند را بگوید) خداوند او را در دنیا زاهد می کند و دوا و دردش را به او نشان می دهد و حکمت را در دلش ثابت می گرداند.»
در «لُب اللّباب» قطب راوندی از رسول خدا (ص) روایت است که فرمود: «کسی که چهل صباح خدا را خالص عبادت بکند چشمه های حکمت از دل او بر زبانش جاری می شود.»
در «امالی» صدوق روایت است که: «بهلول نبّاش، کفن دزدی بود که با جسد دختری از انصار، عمل قبیح انجام داده و پشیمان شده بود. پس نزد رسول خدا (ص) رفت ولی حضرت او را طرد کرد.
( - طرد بهلول توسّط پیامبر اکرم (ص) حکمتهایی داشت که یکی از آن حکمتها این بود که بهلول متوجّه عظمت گناهش شده و توبه نصوح بنماید. )
سپس او به یکی از کوههای مدینه رفت و چهل روز گریه و ناله و دعا کرد و در روز چهلم توبه اش قبول شد و آیه ای در مورد قبولی توبه و گذشتن از گناهش توسّط خداوند نازل شد.
حضرت رسول (ص) پیش او رفت و به وی بشارت داد و آن آیه را تلاوت فرمود، آن گاه به اصحاب فرمود: «گناهانتان را اینگونه از بین ببرید همانطور که بهلول آن را از بین برد.»
همچنین روایت است که: «حضرت داوود (ع) چهل روز بر ترک اولای خویش گریست.»
در «بحار» از کتاب «عدد القویه» علیّ بن یوسف، برادر علاّمه حلّی نقل شده است که: پیامبر اکرم (ص) به همراه عمّار بن یاسر و منذر بن ضحضاح و ابوبکر و عمر و علیّ بن ابیطالب (ع) و عبّاس بن عبدالمطّلب و حمزة بن عبدالمطّلب در ابطح نشسته بودند.
ناگهان جبرئیل (ع) بصورت عظیمی در حالی که بال خود را از مغرب تا مشرق زمین پهن کرده بود بر آن حضرت نازل شد و ندا داد: «ای محمّد! خداوند بلند مرتبه به تو سلام می رساند و امر می کند که چهل صباح از خدیجه کناره گیری کنی.»
این کار برای پیامبر (ص) سخت بود زیرا خدیجه (س) را بسیار دوست داشت و به او علاقمند بود. حضرت رسول(ص) چهل روز را به عبادت گذراند در حالی که روزه دار بود.
پیامبر اکرم (ص) در روزهای آخر عمّار یاسر را نزد حضرت خدیجه (س) فرستاد و فرمود بگو: «گمان نکن جدا شدن من از تو به سبب بی علاقگی است بلکه پروردگارم، مرا به این جدایی امر فرموده است پس تو حُسن ظنّ داشته باش که همانا خداوند متعال روزی چند مرتبه نزد ملائکه، به تو مباهات می کند. هنگام شب درب را ببند و در جایگاهت بخواب که من در منزل فاطمه بنت اسد هستم.»
حضرت خدیجه (س) روزی چند مرتبه از دوری رسول خدا (ص) اندوهگین می شد تا اینکه چهل روز به پایان رسید. جبرئیل نازل شد و گفت: «ای محمّد! خداوند بلند مرتبه بر تو سلام می رساند و امر می کند که برای تحیّت و هدیه او حاضر شوی.»
سپس میکائیل با طبقی از انگور و خرما نازل شد و آن حضرت با آنها افطار کرد و به فرمان خداوند پیش از نماز نزد حضرت خدیجه (س) رفت و در آن شب نطفه حضرت فاطمه زهرا (س) منعقد شد.
و نیز روایت شده است که: «پیامبر (ص) چهل روز قبل از بعثت نیز مأمور شد از خدیجه کناره گیری کند و در روز چهلم مبعوث شد.»
میقات حضرت موسی (ع) نیز چهل روز بود، پیامبر(ص) فرمود: «او چهل روز از شوق پروردگارش در مدّت رفتن و برگشتنش نخوابید و چیزی نخورد و چیزی نیاشامید.»
در تفسیر امام حسن عسکری (ع) روایت است که: حضرت موسی (ع) به بنی اسرائیل می فرمود: «هر گاه خداوند در امر شما گشایش کرامت نمود و دشمنانتان را نابود کرد از نزد او برای شما کتابی می آورم که در آن کتاب امر و نهی ها و عبرت ها و .... باشد.»
وقتی خداوند، گشایش عطا کرد به حضرت موسی (ع) فرمان داد که به میعاد برود و سی روز روزه بگیرد.
حضرت موسی (ع) گمان کرد که پس از سی روز خداوند کتاب را خواهد فرستاد ولی پس از سی روز خداوند به او وحی کرد که ده روز دیگر روزه بگیرد.
پس حضرت موسی (ع) چنین کرد و خداوند بعد از چهل روز، کتاب را برای او فرستاد.»
در روایات معتبر زیادی آمده است که: «نطفه، چهل روز در رَحِم می ماند، آن گاه علقه می شود سپس چهل روز دیگر مضقه می شود و تا چهل روز مضغه می ماند. اگر کسی می خواهد برای زن حامله دعا کند که فرزندش پسر و سالم باشد، پس در این چهار ماه دعا کند.»
از این روایات معلوم می شود که مادّه برای افاضه صورت جسمانی یا نفسانی در چهل روز آماده می شود و حدیث قُدسی معروف «خمرت طینة آدم بیدی اربعین صباحا» مؤیّد این مطلب است.
( - یعنی: «سرشت آدم را تا چهل روز با دستم خمیر کردم.» )
در «کافی» روایت است که: از امام کاظم (ع) پرسیدند: «چرا رسول خدا (ص) فرمود: «کسی که شراب بیاشامد، نمازش تا چهل روز قبول نمی شود.»
حضرت فرمود: «وقتی کسی شراب می خورد شراب در نرمه استخوانش و همه اعضایش تا چهل روز به اندازه انتقال خلقت او - یعنی فاصله بین نطفه و علقه و مضغه - باقی می ماند. همچنین هر چیزی که می خورد و می نوشد چهل روز در آن جا باقی می ماند.»
مرویست که: «کسی که چهل روز (یک مرتبه هم) گوشت نخورد بد خلق می شود زیرا انتقال نطفه در چهل روز است.»
همچنین روایت شده است که: «کسی که در مدّت چهل روز، هر روز گوشت بخورد خلقش بد می شود و کسی که چهل روز حلال بخورد خداوند قلبش را نورانی می کند و ....»
همچنین پاداش فراوانی برای حفظ کردن چهل حدیث و عمل کردن به آن و استقامت در انجامش، وعده داده شده است و اگر چهل نفر بر جنازه مؤمنی حاضر شوند و شهادت دهند که ما از او جز خیر، چیزی ندیدیم، خداوند شهادت ایشان را قبول می کند و آن مؤمن را می آمرزد.
از احادیث مناسب این جایگاه که گفته های قبلی را تأیید می کند روایتی است که در اخبار ولادت حضرت حجّت (ع) آمده که امام حسن عسکری (ع) آن حضرت را به پرنده سفیدی که روح القدس بود سپرد تا او را به آسمان ببرد و امر فرمود که در هر چهل روز آن حضرت را برگرداند. حکیمه خاتون می فرماید: «من هر چهل روز، آن مولود کریم را می دیدم تا این که پیش از وفات امام حسن عسکری (ع) به مردی تبدیل شده بود.»
البتّه شواهد از روایات برای این مدّعا بیشتر از آن است که بتوان همه را جمع کرد و علّامه مجلسی در رساله ای که حاوی جواب سوألاتی در مورد فرقه های امامیّه و حکماء و مجتهدین و اخبارییّن و متشرّعه و صوفیّه است، بعد از تقسیم آنها به پسندیده و ناپسند و چند کلمه دیگر فرموده است: «پدر مرحوم بنده از شیخ بهاء الدّین محمّد، ذکری آموخته بود و سالی چهل روز به آن مشغول بود.
عدّه زیادی از شیعیان ریاضت های شرعی می کشیدند و بنده هم بسیار پیش آمده که چهل روز عبادت کرده و ریاضت شرعی کشیده باشم.
در احادیث معتبر وارد شده است که: «هر کس چهل صباح اعمال خود را برای خدا خالص گرداند حقّ تعالی چشمه های حکمت را از دل او بر زبانش جاری می گرداند.»
چون بطور خلاصه دانستیم که مأخذ این عمل صالحان و نیکوکاران یعنی مواظبت چهل شب یا چهل روزِ چهارشنبه یا جمعه در کوفه یا سهله یا کربلا چیست!
همچنین هر کس باید بر حسب مقام و زمان و مکان و قدرت خود دقّت کند یا اینکه از دانای روشن بینی بپرسد که کدام ( - البتّه دانای روشن بینی که در صراط مستقیم اهل بیت : باشد نه اینکه از اقطاب صوفیّه و فلاسفه و دروایش و .... باشد و با تفکّرات و اختراعات خارج از صراط مستقیم، دیگران را گمراه و منحرف نماید. )
یک از اعمال نیکوی شرعی و آداب و سنن اولویّت دارد که آن را انجام بدهد زیرا ممکن است عملی نسبت به یک نفر اولویّت داشته باشد و نسبت به دیگری اینگونه نباشد و همچنین تفاوت مراتب و درجات اعمال بسیار است.
پس ممکن است که از کسی، بذل و بخشش و انفاق مطلوب باشد و از دیگری نماز و روزه و از شخص دیگری زیارت و .... ولی باید در همه آنها شروط مشترکی را مانند انجام واجبات و ترک محرّمات و پاک و حلال بودن خوردنی و نوشیدنی، و خلوص نیّت و ... رعایت شود که در اینجا مقام بیان آنها نیست. و امّا اعمال مخصوص به حاجت ذکر شده چه آنهایی که مختصّ به امام زمان (ع) است یا اینکه به همراه سایر ائمّه(ع) و حتّی انبیاء (ع) می باشد که در اینجا تعدادی از آنها ذکر می شود:

  • ناقورسید

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی