نـاقـور سیـــــد

دستیارفعالان عرصه مهدویت وائمه

نـاقـور سیـــــد

دستیارفعالان عرصه مهدویت وائمه

شب و روز نیمه شعبان

شنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۰۵ ق.ظ

شب و روز نیمه شعبان
br>هفتم: شب و روز نیمه شعبان که خداوند نعمت بزرگ ولادت امام زمان (ع) را در آن به بندگانش عطا فرموده است.
در بیان عظمت و احترام این وقت شریف کافی است آنچه که زبان اهل بیت (ع) یعنی سیّد بن طاووس در «اقبال» گفته است را ذکر کنیم. ایشان می گوید: «بدان! مولای ما حضرت مهدی (ع) کسی است که راستگویان و معتمدان اتّفاق دارند به اینکه پیغمبر خدا (ص) به ولادت آن حضرت و بزرگی مسلمانان به ریاست و حکومت آن حضرت، بشارت داده است و نیز گفته اند که پیامبر (ص) کمالات او را شرح داده و تصریح کرده که عظمت و بزرگی او به جایی می رسد که هیچ یک از پیامبران و اوصیاء به آن مقام نرسیده اند و حتّی سلیمان - که در حکومت خود به جنّ و انس فرمان می داد - به آن جایگاه نرسیده است، زیرا که وقتی سلیمان گفت: «هَبْ لی مُلْکاً لایَنْبَغی لِاَحَدٍ مِنْ بَعْدی .» در جواب نفرمود: «درخواست ترا در اینکه بعد از تو ( - سوره ص آیه 35 «یعنی: پروردگارا! حکومتی به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد که تو بسیار بخشنده ای.» )
بیشتر به احدی عطا نکنیم را اجابت کردیم.» بلکه خداوند جلّ جلاله فرمود:
«فَسَخَّرنا لَهُ الرّیحَ تَجْری بِأمرِه رُخاءً حیث اَصابَ * وَالشَّیاطینَ کلَّ بنّاءٍ و غوّاصٍ * وَ آخَرینَ مُقَرَّنینَ فِی الْاَصْفادِ.»
( - سوره ص آیات 36 تا 38 )
یعنی: «پس ما باد را مسخّر او ساختیم تا به فرمانش به نرمی حرکت کند و به هر جا که او می خواهد برود، و شیاطین را مسخّر او کردیم و هر بنّا و غوّاصی از آنها را و گروه دیگری را در غُل و زنجیر (تحت سلطه او) قرار دادیم.»
و مسلمین همگی متّفق هستند که خاتم النّبیّین حضرت محمّد(ص)، فضیلت و سیادتی دارد که هیچ یک از پیامبران حتّی حضرت سلیمان (ع) ندارد و اینکه مهدی(ع) در آخرالزّمان ظهور خواهد کرد در حالی که پایه های دین انبیاء از بین رفته و اثری از شعائر مذهبی جز ظاهری مندرس باقی نمانده است، پس زمین را بعد از اینکه از جور و جهل و ظلم، پُر شده است از عدل و داد و حکمت، پُر می کند.
و خدای تعالی پیامبر خود محمّد (ص) را برای تجدید مراسم انبیای پیشین و زنده کردن روش نیکوکاران گذشته فرستاد و هیچ یک از پیامبران گذشته نتوانستند آن گونه که حضرت مهدی (ع) موفّق به انجام آن می شود، در این کار موفّق بشوند. سزاوار است که احترام و تعظیم این شب رعایت شود به جهت دلالت آن حضرت، که مسلمین به حقوق امامت ایشان اعتراف دارند به اندازه آن چیزی که جدّ او حضرت محمّد(ص) ذکر نموده و سعادتمندان امتّ خود را به آمدن او بشارت داده است.
بعد می گوید: در شب نیمه شعبان انسان این دعا را - که در آن، خدا را به حقّ این مولود عظیم الشّأن قسم داده اند - بخواند:
«اَللَّهُمَّ بِحَقِّ لَیْلَتِنا هذِهِ وَ مَوْلوُدِها وَ حُجَّتِکَ وَ مَوْعوُدِها اَلَّتی قَرَنْتَ اِلی فَضْلِها فَضْلاً فَتَمَّتْ کَلِمَتُکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِکَ وَ لا مُعَقِّبَ لِآیاتِکَ نوُرُکَ الْمُتَاَلِّقُ وَ ضِیائُکَ الْمُشْرِقُ وَ الْعَلَمُ النُّورُ فی طَخْیاءِ الدَّیْجُورِ الْغائِبُ الْمَسْتُورُ جَلَّ مَوْلِدُهُ وَ کَرُمَ مَحْتِدُهُ وَ الْمَلائِکَةُ شُهَداءَهُ وَ اللَّهُ ناصِرُهُ وَ مُؤَیِّدُهُ اِذا انَ میعادُهُ وَ الْمَلائِکَةُ اَمْدادُهُ سَیْفُ اللَّهِ الَّذی لایَنْبوُ وَ نوُرُهُ الَّذی لایَخْبوُ وَ ذوُ الْحِلْمِ الَّذی لایَصْبوُ مَدارُ الدَّهْرِ وَ نَوامیسُ الْعَصْرِ وَ وُلاةُ الْاَمْرِ الْمُنَزَّلُ عَلَیْهِمْ ما یَنَزَّلُ عَلَیْهِم فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ اَصْحابُ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ تَراجِمَةُ وَحْیِه وَ وُلاةُ اَمْرِه وَ نَْهیِه اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلی خاتِمِهِمْ وَ قایِمِهِمْ الْمَسْتوُرِ عَنْ عَوالِمِهِمْ اَللَّهُمَّ وَ اَدْرِکْ بِنا اَیَّامَهُ وَ ظُهُورَهُ وَ قِیامَهُ وَ اجْعَلْنا مِنْ اَنْصارِهِ وَ اقْرِنْ ثارَنا بِثارِهِ وَ اکْتُبْنا فِی اَعْوانِهِ وَ خُلَصائِهِ وَ اَحْیِنا فِی دَوْلَتِهِ ناعِمینَ وَ فِی صُحْبَتِهِ غانِمینَ وَ بِحَقِّهِ قائِمینَ وَ مِنَ السّوُءِ سالِمینَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبیّینَ وَ الْمُرْسَلینَ وَ عَلی اَهْلِ بَیْتِهِ الصَّادِقینَ وَ عِتْرَتِهِ النَّاطِقینَ وَ الْعَنْ جَمیعَ الظَّالِمینَ وَ احْکُمْ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ یا اَحْکَمَ الْحاکِمینَ.»
یعنی: «خدایا به حقّ این شبِ نیمه شعبان و مولود مبارکش در این شب و حجّت موعود آن که فضیلتی بر فضایلش افزودی، پس کلمه توحید و دین تو از جهت صدق و عدالت به حدّ کمال رسید. کلمات تو تغییر و تبدیل نمی یابد و آیات تو قابلیّت تعقیب ندارد که آنها انوار مشعشع و روشنی بخش و فروزنده است و راهنمای نور معرفتت در این شب تاریک عالم، همان امام غائب پنهان از نظرها می باشد که محلّ تولّدش، معظّم و جایگاه ظهورش مکّرم است. فرشتگان گواهان او هستند و خداوند یاور و نیروبخش اوست هنگامی که وعده ظهورش فرا برسد و فرشتگان یاریش می کنند. او شمشیر قهر خداست که کُند نمی شود و نور خداست که خاموش نمی شود و صاحب مقام حلم است که سبک سر نمی گردد. او مدار روزگار و حافظ و نگهدار دو زمان است، و آنها والیان امرند که آنچه در شب قدر نازل می شود بر آنها نزول می یابد. آنها صاحبان حشر و نشر خلق و مترجم و مفسّران وحی او و نگهبان امر و نهی خدا هستند. پروردگارا! پس بر امام خاتم و قائم آن ائمّه هُدی که پنهان است درود بفرست. بارالها! ما را به ایّام قیام و ظهور او برسان و ما را از یاری کنندگان او قرار بده و خون ما را با خون او قرین گردان و ما را در دفتر یاران و خاصّان و دوستانش ثبت بفرما و ما را در دولت او با خوشی زنده بدار و از صحبتش ما را بهره مند گردان و به حقّ او استوار ساز و از هر بدی محفوظ دار ای مهربانترین مهربانان عالم، وستایش مخصوص خداست و درود بر آقای ما، حضرت محمّد(ص) که خاتم پیامبران و رسولان است و درود بر خاندان صادق و عترت ناطق آن بزرگوار. و لعنتت بر تمام ظالمان جهان باد و تو میان ما و ظالمان عالَم حُکم فرما که تو بهترین حکفرما هستی.»
بر صاحبان بصیرت معلوم است همانگونه که زمان های مذکور مخصوص به امام زمان (ع) می باشند و لازم است که در این مواقع، توجّه و استغاثه بیشتری داشته باشیم، مکان هایی هم وجود دارند که از روی بعضی احادیث و روایات بسیار احتمال می رود که آن حضرت در مواقعی خاصّ در آن مکانها باشند.
پس سزاوار است که انسان در آن مکانها حاضر شود هر چند امام زمان (ع) را نبیند یا نشناسد، زیرا اقامت آن حضرت در یک مکان باعث نزول رحمت و برکت و الطاف خاصّ خداوندی است و شاید به برکت همجواری و بودن با آن معدن خیر و برکت، لطف و رحمت شامل حال او بشود هر چند مستحقّ آن نباشد، همانطور که بودن با کسانی که مورد غضب و لعن خداوند هستند ممکن است باعث ملعون شدن و دوری از رحمت خداوند بشود.
شیخ صدوق در «کمال الدّین» فرموده است که: «در اخبار صحیح از ائمّه (ع) روایت است که: هر کس رسول خدا(ص) یا یکی از ائمّه (ع) را در خواب ببیند که وارد شهر یا روستایی شده اند بدرستی که تعبیر آن خواب برای اهالی آنجا، امان ماندن از چیزی است که از آن می ترسیدند و رسیدن به آن چیزی است که آرزویش را داشتند. شیخ کلینی و شیخ طوسی از محمّد بن مسلم روایت کرده اند که گفت: من در کنار قاضی مدینه نشسته بودم که امام باقر (ع) (یا امام صادق (ع)) از آن جا عبور کردند. فردا خدمت آن حضرت رفتم. ایشان فرمود: «آن چه مجلسی بود که دیروز ترا در آن دیدم؟»
گفتم: «فدایت شوم! این قاضی به من احترام می گذارد من هم زیاد در کنار او می نشینم.»
حضرت فرمود: «چه چیز ترا از اینکه بلایی نازل شود و شامل همه اهل مجلس شود ایمن ساخته است؟!»
و شواهد زیادی بر این مطلب وجود دارد و هدف آگاهی دادن به این موضوع است که حضور در این مکان ها باید غنیمت شمرده شود.
از جمله این مکان ها عرفات در هنگام حجّ می باشد و همچنین مرقدهای شریفه در اوقات بافضیلت که در شرع تأکید و تشویق شده که در این مکان ها حاضر شویم و مؤمنان را در این مکان ها تشییع کرده و بر جنازه های آنها نماز بخوانیم.
چنانکه جماعتی از علماء مثل ابن شهر آشوب و قطب راوندی و محمّد بن علی طوسی در «ثاقب المناقب» در حدیثی مبسوط نقل کرده اند که: در سال آخر حیات امام صادق (ع)، شیعیان در نیشابور جمع شدند و ابوجعفر محمّد بن ابراهیم نیشابوری را معیّن کردند و سی هزار اشرفی و دو هزار جامه از سهم امام (ع) را به او سپردند تا او، آن اموال را به امام صادق (ع) برساند.
پیرزنی شیعه و فاضله که نامش شطیطه بود نزد او آمد و یک درهم پول و مقداری کرباس که بهایش چهار درهم بود به او داد و گفت: «در مال من بیش از این سهم امام (ع) نیست، آن را به مولایم بده.»
آن شخص گفت: «من حیا می کنم که این چیز کم را نزد آن حضرت ببرم.»
او گفت: «خداوند حیا نمی کند! از حقّ امام (ع) این مقدار در مال من است. آن را بردار تا من خداوند را در حالی که حقّی از او چه کم و چه زیاد در نزد من باشد ملاقات نکنم. این بهتر از این است که حقّی از امام صادق (ع) در گردن من باشد.»
آن مرد قبول کرد و با آن اموال روانه شد. با او بسته ای بود که در آن نامه های سر به مهری وجود داشت که حاوی سؤالاتی بود. اهالی نیشابور به او گفتند: «یک شب نزد امام صادق (ع) بمان و بسته سؤالات را به آن حضرت بده. سپس نگاه کن، اگر دیدی مهرش سالم بود آن را باز کن که اگر جواب نامه ها در آن نوشته شده بود بدان که او امام واقعی است و اموال را به او بده ولی در غیر این صورت اموال را برگردان.»
آن شخص وقتی به کوفه آمد خبر وفات حضرت صادق(ع) را شنید. به مدینه رفت و سراغ وصیّ حضرت را گرفت. او را بسوی عبداللّه افطح راهنمایی کردند. به نزد او رفت و وی را امتحان کرد ولی اثری از امامت را در او ندید.
سپس کنار ضریح مطهّر پیغمبر (ص) رفت و گریه کرد و از سرگردانی خود شکایت کرد که: «کجا بروم؟! به نزد یهودی یا مسیحی یا زردشتی یا فقهای ناصبی ها؟!»
ناگهان حضرت کاظم (ع) او را حرکت داد و فرمود: «نه بسوی یهودی، نه مسیحی، نه دشمنان ما. من حجّت خداوند هستم و آنچه که در آن نامه ها بود را دیروز جواب دادم.»
پس او اموال را با درهم های آن پیرزن - که در یک کیسه ای که در آن چهارصد درهم بود قرار داشت - و پارچه آن پیرزن - که در بسته دو برادر بلخی بود - را به نزد امام کاظم (ع) برد.
حضرت بسته لباسها را باز کرد و پانزده ذراع کرباس از آن بیرون آورد و فرمود: «به آن زن سلام ما را بسیار برسان و بگو که: جامه ترا در میان کفنهای خود گذاشتم و از کفنهای خود این را برای تو فرستادم که از پنبه روستای ما صریاست که روستای فاطمه زهرا (س) است و از بذر پنبه ای است که خود آن معصومه، برای کفن فرزندانش کاشته و بافته بود و دوزنده آن خواهرم خدیجه دخترِ ابی عبداللّه (ع) است، پس آن را در کفنت بگذار.»
سپس کیسه مخارج خود را خواست و آن درهم را در آن گذاشت و از آنجا چهل درهم برداشت و فرمود: «سلام مرا به آن زن برسان و به او بگو که: فقط نوزده شب بعد از رسیدن این شخص و این کفن و این درهم ها، زنده خواهی بود. شانزده درهم را خرج کن و بیست و چهار درهم را صدقه بده و من خودم بر تو نماز می خوانم.»
سپس حضرت به آن شخص فرمود: «وقتی مرا دیدی کتمان کن.»
سپس آن شخص برگشت و جامه و درهم ها را به آن پیرزن داد. پس آن زن بسیار خوشحال و شادمان گردید و از بعضی از شیعیان به مقام و منزلت او حسادت می کردند و برخی حسرت می خوردند و او در روز نوزدهم از دنیا رفت و شیعیان برای نماز خواندن بر جنازه او ازدحام کردند.
آن شخص می گوید: «ناگهان حضرت کاظم (ع) را دیدم که بر شتری سوار بود، پس پیاده شد و مهار آن را گرفت و به همراه جمعیّت بر جنازه آن زن نماز خواند. هنگام گذاشتن او در قبر حاضر شد و مقداری از تربت قبر اباعبداللّه (ع) را بر آن ریخت. آن حضرت وقتی کارش تمام شد، سوار شتر گردید و سر شتر را به طرف صحرا برگرداند و فرمود: «اصحاب خود را آگاه کن و از طرف من به ایشان سلام برسان و بگو که بر هر کدام از ما اهل بیت که مقام امامت برسیم واجب است که بر جنازه شما در هر سرزمینی که باشید حاضر شویم. پس از معصیت الهی بپرهیزید و کردار خود را نیک کنید تا در آزادی خود از آتش، یاری کننده ما باشید.»
این بود خلاصه آن حدیث شریف طولانی و مفید که از جمله آن وعده حضور امام عصر(ع) بر جنازه مؤمنین نیکوکار و باتقوی است و ممکن است که در احادیث اهل بیت(ع) موارد دیگری از این قبیل وجود داشته باشد.

  • ناقورسید

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی