نـاقـور سیـــــد

دستیارفعالان عرصه مهدویت وائمه

نـاقـور سیـــــد

دستیارفعالان عرصه مهدویت وائمه

آسیب‏ شناسى تربیتى مهدویّت

سه شنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۵۵ ق.ظ

آسیب‏ شناسى تربیتى مهدویّت
دکتر خسرو باقرى
 

مقدمه
آسیب‏ شناسى تربیتى مهدویّت، یکى از مصداق‏هاى بحث عام‏ترى است که از آن، به عنوان آسیب‏شناسى در تربیت دینى یاد شده است. براى توضیح این که مقصود از آسیب‏شناسی تربیتى مهدویّت چیست، نخست باید به جنبه‏ى تربیتى مهدویّت اشاره کرد. اعتقاد به وجود و ظهور امام مهدى (عج)، از جمله‏ى اعتقادات اسلامى و شیعى است و هم‏چون سایر اجزاى این اعتقادات، لوازم تربیتى معینى بر آن مترتب است. بر این اساس، مهدویّت، تنها مسأله‏اى اعتقادى نیست، بلکه از بعد تربیتى نیز برخوردار است. هنگامى که ما مشخص مى‏کنیم بر اساس متون روایى، اعتقاد به وجود و ظهور مهدى (عج)، ضرورى است، مجموعه‏اى دانشى را براى افراد فراهم نموده‏ایم. اما هنگامى که این مجموعه‏ی دانشى، به همراه خود، تحولات هیجانى، عاطفى و عملى معینى را ایجاد مى‏کند که ضمن آن، افراد مى‏کوشند خود را براى یاورى امام مهدى (عج) مهیا سازند، چهره‏ى تربیتی مهدویّت آشکار مى‏گردد.
با توجه به جنبه‏ى تربیتى مهدویّت، اکنون مى‏توان مقصود از آسیب‏شناسى معطوف به آن را مشخص کرد. در این‏جا، آسیب‏شناسى، حاکى از بازشناسى موارد سوءبرداشت یا سوءعملکرد در جریان تربیتى مهدویّت است. تا جایى که به ذات دین، مشتمل بر مهدویّت، مربوط است، نمى‏توان از آسیب و آسیب‏شناسى سخن به میان آورد. اما هنگامى که جریان تربیت دینى، مشتمل بر بعد تربیتى مهدویّت، شکل مى‏گیرد، امکان ظهور آسیب و بنابراین آسیب‏شناسى فراهم مى‏گردد؛ زیرا در جریان تربیت دینى، دست آدمى گشوده مى‏شود و اکنون اوست که باید با فهمى که از دین کسب مى‏کند، به عمل روى آورد و زمینه‏ى تحقق برداشت‏هاى خود را هموار کند. در طیّ این مسیر است که افق کوتاه دید آدمى، بدفهمى‏ها را در دامن مى‏پرورد، چنان‏که دامنه‏ى محدود همّت او، بدکردارى‏ها را در پى مى‏آورد. از این رو، آسیب‏شناسى تربیتى مهدویّت، تلاشى براى بازشناسى این گونه لغزش‏هاى فکرى و عملى در جریان تحقق بخشیدن به بعد تربیتى مهدویّت است.
اما چنان‏که اشاره شد، آسیب‏شناسى تربیتى مهدویّت، خود، موردى از بحث عام‏تر آسیب‏شناسى تربیت دینى و اسلامى است. به عبارت دیگر، همه‏ى انواع آسیب‏شناسى در تربیت دینى، در هر یک از موارد آن نیز صادق خواهد بود. به این ترتیب، رابطه‏ی آسیب‏شناسى تربیت دینى با آسیب‏شناسى تربیتى مهدویّت، رابطه‏ى کلى و جزئى خواهد بود. یعنى آن‏چه به طور کلى در مورد نخست صادق است، به نحو جزئى و مصداقى، در مورد دوم نیز صادق خواهد بود.
بر این اساس، چارچوب آسیب‏شناسى تربیتى مهدویّت باید بر حسب چارچوب کلى آسیب‏شناسی تربیت دینى و اسلامى صورت‏بندى شود. نگارنده، پیش‏تر در مقاله‏اى تحت عنوان «آسیب و سلامت در تربیت دینی»، چارچوبى کلى براى بحث پیشنهاد کرده است.۱
در نوشتار حاضر، با مبنا قرار دادن چارچوب مذکور، در مورد خاص مهدویّت به بحث از آسیب‏شناسى تربیتى خواهیم پرداخت. در چارچوب مبنایى، آسیب‏شناسى تربیت دینى، در هفت محور تنظیم شده است. در هر یک از این محورها، دو سوى لغزش و آسیب و یک حدّ میانه، به منزله‏ى شاخص سلامت مطرح گردیده است. در این‏جا، فهرست محورهاى مذکور ذکر مى‏گردد و در متن مقاله، با اشاره‏اى کوتاه در توضیح هر یک، مستنداتى در خصوص بحث اصلى این نوشتار یعنى مهدویّت به دست داده خواهد شد.
محورهاى اصلى آسیب‏شناسى تربیت دینى به قرار زیر است:
۱٫ آسیب‏ها: حصاربندى و حصارشکنى؛ سلامت: مرزشناسى.
۲٫ آسیب‏ها: کمال‏گرایى (غیرواقع‏گرا) و سهل‏انگارى؛ سلامت: سهل‏گیرى.
۳٫ آسیب‏ها: گسست و دنباله‏روى؛ سلامت: هدایت.
۴٫ آسیب‏ها: مرید پرورى و تک‏روى؛ سلامت: امامت.
۵٫ آسیب‏ها: قشرى‏گرى و عقل‏گرایى؛ سلامت: عقل‏ورزى.
۶٫ آسیب‏ها: خرافه‏پردازى و راززدایى؛ سلامت: حق‏باورى.
۷٫ آسیب‏ها: انحصارگرایى و کثرت‏گرایى؛ سلامت: حقیقت‏گرایى مرتبتى.

محور اول ـ آسیب‏ها حصاربندى و حصارشکنى؛ سلامت: مرزشناسى.
اشاره:در این محور، آسیب‏هاى تربیت دینى، در دو سوى متقابل، حصاربندى و حصارشکنی نامیده شده‏اند. در حصاربندى، نظر بر این است که خط مشى اساسى براى تربیت دینی افراد، دور نگاه‏داشتن آنان از بدى و نادرستى است. این شیوه‏ى قرنطینه‏سازى، خود، یکى از منشأهاى آسیب‏زاست؛ زیرا با مانع شدن آنان از مواجهه با بدى و نادرستى، توان مقاومت را در آنان تحلیل مى‏برد. قرنطینه‏سازى، تنها به صورت موقت و در برخی از مراحل اولیه‏ى تربیت رواست، اما تبدیل آن به خط مشى اساسى تربیت، در حکم مبدّل ساختن آن به یکى از عوامل آسیب‏زایى است. از سوى دیگر، حصارشکنى و قراردادن افراد در معرض مواجهه با جریان‏هاى مختلف فکرى و عملى، بدون فراهم آوردن قدرت تحلیل و مقاومت در آنان نیز منشأ آسیب‏زایى است. حالت سلامت در تربیت دینى، مرزشناسى است. مرزشناسى چون یکى از عوامل راهبردى در تربیت دینى است، حاکى از آن است که باید در جریان طبیعى زندگى، در مواجهه با بدى‏ها و نادرستى‏ها، توانایى تبیین و تفکیک میان خوبى و بدى یا درستى و نادرستى را به صورت مدلّل در افراد فراهم آورد و به این ترتیب، زمینه‏ى مهار گرایش‏هاى آنان به بدى و نادرستى را مهیا کرد. مرزشناسى با تقواى حضور ملازم است، نه با تقواى پرهیز
و مصونیت در متن موقعیت را جست‏وجو مى‏کند، نه مصونیت در قرنطینه را.
با توجه به چارچوب کلى آسیب و سلامت در این محور، به بررسى آن در مورد خاص مهدویّت خواهیم پرداخت. بر این اساس، بهره‏ورى از مهدویّت در امر تربیت، در دو صورت آسیب‏زا خواهد بود. هنگامى که فهم ما از این اصل اعتقادى و عمل ما در پرتو آن، به صورت حصاربندى جلوه‏گر شود و هنگامى که موضع ما در قبال آن به حصارشکنى منجر شود.
در شکل نخست از آسیب‏زایى، تصور و برداشتى ایستا از مهدویّت و انتظار مهدى (عج) وجود دارد. به این معنا که دو صف حق و باطل، هر یک با پیروان خود، برقرارند تا زمانى که ظهور رخ دهد و باطل مضمحل شود. در این فاصله، پیروان حق باید بریده و برکنار از پیروان باطل، "انتظار" بکشند تا لحظه‏ى وقوع واقعه فرارسد. در این تصور، دوران غیبت، به مثابه‏ى "اتاق انتظار" است که باید در آن، به دور از اهل باطل، نشست و منتظر بود تا صاحب امر بیاید و کار را یکسره کند. تلاش افراد در این‏جا براى دور نگاه‏داشتن و مصون داشتن خود و دیگران، از اهل باطل است. پى‏آمد چنین فهمى از مهدویّت، به صورت تربیت قرنطینه‏اى آشکار مى‏گردد که در آن مى‏کوشند افراد را با کنار کشیدن از معرکه، همراه با انتظارى انفعالى، مصون نگاه دارند.
این پى‏آمد تربیتى، گونه‏اى آسیب‏زا از تربیت را نشان مى‏دهد؛ زیرا منطق حصاربندی بر آن حاکم است که عبارت از افزایش آسیب‏پذیرى فرد از طریق دور نگاه‏داشتن وى از مواجهه است. اما این آسیب‏زایى، خود، از کژفهمى نسبت به مهدویّت نشأت یافته است. اگر مهدویّت، ناظر به غلبه‏ى نهایى حق بر باطل است، باید این غلبه را در پرتو قانون کلى چالش میان حق و باطل فهم کرد. در چالش با باطل است که حق غالب مى‏گردد: «بلکه حق را بر باطل فرومى‏افکنیم، پس آن را درهم مى‏شکند، و ناگاه نابود مى‏گردد. واى بر شما از آن‏چه وصف مى‏کنید».2
در روایات نیز مسأله‏ى مهدویّت، نه در قرنطینه، بلکه در فضاى باز، یعنى در عرصه‏ی مواجهه و چالش میان حق و باطل ترسیم شده است. به تعبیر روایتى که در زیر آمده‏است، مؤمنان در عصر غیبت، چون ساکنان کشتى اسیر در پنجه‏ى توفانند که با آن واژگون و زیرورو مى‏گردند. آنان با پرچم‏هاى اشتباه‏انگیز روبه‏رو خواهند بود و باید چنان بصیرتى داشته باشند که پرچم مهدى (عج) را از پرچم‏هاى دروغین بازشناسند. در چنین عرصه‏ى چالش‏خیزى است که باید کسى ایمان خویش را محفوظ نگاه دارد؛ قرنطینه‏اى در کار نیست. روایت چنین مى‏گوید:
مفضل بن عمر جعفى گوید: شنیدم که شیخ ـ یعنى امام صادق علیه‏السلام ـ مى‏فرمود: «مبادا علنى کنید و شهرت دهید. بدانید به خدا قسم، حتما مدت زمانى از روزگار شما غایب خواهد شد و بى‏تردید پنهان و گم‏نام خواهد گردید تا آن‏جا که گفته شود: آیا او مرده است؟ هلاک شده است؟ در کدامین سرزمین راه مى‏پیماید؟ و بدون شک ،دیدگان مؤمنان بر او خواهد گریست و هم‏چون واژگون شدن کشتى در امواج دریا، واژگون و زیرورو خواهند گردید. پس هیچ‏کس رهایى نمى‏یابد مگر آن‏کس که خداوند از او پیمان گرفته و ایمان را در دل او، نقش کرده و با روحى از جانب خود تأییدش فرموده باشد. بى‏تردید، دوازده پرچم اشتباه‏انگیز که شناخته نمى‏شود کدام از کدام است، برافراشته خواهد شد…».3
در همین سیاق، روایات فراوانى وجود دارد حاکى از این که در دوران غیبت، آزمون‏های سنگین و دشوارى‏هاى بسیار رخ خواهد داد. به طور مثال، در روایتى از جابر جعفى آمده است که مى‏گوید: «به امام باقر علیه‏السلام گفتم که گشایش در کار شما کى خواهد بود؟ پس فرمود: هیهات! هیهات! گشایش در کار ما رخ نمى‏دهد تا آن که شما غربال شوید و بار دیگر غربال شوید ـ و این را سه بار فرمود ـ تا آن که خداى تعالى، تیرگى را (از شما) زایل کند و شفافیت (در شما) به جاى ماند.»4 چنان که عبارات مذکور نشان مى‏دهد، دوران غیبت، دوران مواجهه با موقعیت‏هاى سخت و آزمون‏هاى دشوار است که در نتیجه‏ى آن، بسیارى غربال خواهند شد؛ به این معنا که از آزمون سربلند بیرون نخواهند آمد. بنابراین، تصور آرمیدن در حصارى محفوظ و برکنار ماندن از اصطکاک و مواجهه، تصورى مردود است و در قاموس مهدویّت و تربیت مهدوى نیست.
شکل دوم از آسیب‏زایى، در مقابل حصاربندى، با حصارشکنى آشکار مى‏گردد. در حالى که در حصاربندى، مرزهاى آهنین مى‏گذارند، در حصارشکنى، هر مرزى را برمى‏دارند و بى‏مرزی را حاکم مى‏کنند. حاصل این امر، بروز التقاط‏هاى ناهم‏خوان میان اندیشه‏هاى حق و باطل است. آسیب‏زایى حصارشکنى در تربیت دینى این است که درست و نادرست، یک‏جا خوراک افراد تحت تربیت مى‏شود و این خوراک ناجور، رشدى را سبب نخواهد شد و چه‏بسا که مسمومیت و هلاک در پى داشته باشد. نمونه‏ى این بى‏مرزى و التقاط در عرصه‏ی مهدویّت، آن است که کسانى معتقد شوند «مهدی» اسم خاصى براى فرد معینى نیست، بلکه نمادى کلى براى اشاره به چیرگى نهایى حق و عدالت بر باطل و بیدادگرى است و مصداق این نماد مى‏تواند هر کسى باشد.
در روایات مربوط به مهدویّت، این گونه حصارشکنى به دیده‏ى منفى نگریسته شده است. بنابراین، در روایات فراوانى، بر این نکته تأکید شده است که مهدى (عج) نام شخص معینى است. به طور مثال، از پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نقل شده است که فرمود: «مهدى مردى از عت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی