سرداب مقدس
توضیح
اهل سنت براى استهزاء عقاید شیعه درباره امام زمان مىگویند: شیعه معتقد است که مهدى موعود بعد از تولدش در سردابى مخفى شد و غیبت خود را از آنجا شروع کرد و تاکنون در آن سرداب مخفى است، و هنگام ظهور نیز از همان سرداب خروج خواهد نمود، و لذا شیعیان از صبح تا غروب در آن سرداب به انتظار ظهورش مىنشینند و اشک ماتم مىریزند.
اتهام اهل سنّت به شیعه
ذهبى مىگوید: «محمد بن حسن عسکرى ،فرزند على الهادى، فرزند جواد، فرزند على الرضا، ابوالقاسم علوى حسینى، خاتم دوازده امام نزد شیعه، او منتظر رافضه است، کسانى که گمان مىکنند او مهدى و صاحب الزمان و خلف حجت است. و اوست صاحب سرداب در سامراء... آنان چهارصد و پنجاه سال است که انتظار ظهور او را دارند، و ادعا مىکنند که او وارد سردابى در خانه پدر خود شد در حالى که مادرش او را نظاره مىکرد و تاکنون از آن سرداب خارج نشده است، او در حالى که نه ساله بود در آن سرداب داخل شد و معدوم گشت».(17)
ابن خلکان مىنویسد: «راى شیعه درباره مهدى آن است که او منتظر قایم مهدى، و صاحب سرداب است. گفتههاى آنان در رابطه با مهدى بسیار است. شیعیان انتظار ظهور او را در آخرالزمان از سرداب سامرا دارند... آنان مىگویند: که او وارد سردابى در خانه پدر خود شد در حالى که مادرش او را نظاره مىکرد، و تاکنون از آن سرداب بازنگشته است...».(18)
گنجى شافعى مىنویسد: «بقاى مهدى در قید حیات در سرداب در طول این مدت بدون طعام و آب به قدرت خداوند سبحان بوده است.»(19)
ابراهیم مشوخى از علماى اهل سنت مىگوید: «قول چهارم درباره مهدى آن است که او همان محمد منتظر فرزند حسن عسکرى از نسل حسین بن على - نه از نسل حسن - است، او کسى است که در تمام شهرها حاضر بوده ولى از دیدگان غایب است. کسى که وارث عصاى موسى است، و فضا را خواهد پیمود. او در حالى که طفل صغیرى بود بیش از پانصد سال است که داخل سرداب سامرا شده و بعد از آن هرگز کسى او را ندیده و کسى از او خبر و اثرى ندارد. شیعیان هرروز به انتظار نشسته، اسبهاى خود را بر در سرداب نگاه داشته و فریاد مىآورند: اى مولاى ما بیا به سوى، ما و این کار هر روز آنها است».(20)
ابن خلدون در تاریخ خود مىنویسد: «شیعه گمان مىکند که امام دوازدهم خود به نام محمد بن حسن عسکرى و ملقب به مهدى، وارد سرداب خانه خود در حله شده و از زمانى که با مادرش زندانى شدند در آن سرداب غایب است، و اوست که در آخرالزمان خروج کرده و زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود... آنان تاکنون به انتظار او نشستهاند و او را بدین جهت منتظر مىنامند. هرشب بعد از نماز مغرب با مرکبى که همراه خود آوردهاند بر در این سرداب توقف مىکنند و با اسم او را مىخوانند و از او مىخواهند که خروج کند و این عمل تا پاسى از شب ادامه دارد. آنگاه پراکنده مىشوند تا شبى دیگر فرا رسد و این عمل را تکرار کنند».(21)
آنگاه در مصادر ادعاى خود به کتاب الفصل ابن حزم و الملل و النحل شهرستانى آدرس مىدهد.
عبدالمحسن بن حمد العباد از علما وهابى مىنویسد: ««اما مهدى نزد شیعه همان محمدبن حسن عسکرى است، او در نیمه قرن سوم متولد شد و در حالى که صغیر بود داخل سردابى در سامراء شد و تاکنون در آن سرداب به سر مىبرد. و او همان امام دوازدهم از ایمه آنان است که معتقد به عصمت آنهایند».(22)
سعد محمد حسن در کتاب «المهدیه فی الاسلام»(23) و قصیمى در کتاب «الصراع بین الاسلام و الوثنیه»(24) نیز همین اتهام را به شیعه وارد نمودهاند.
پاسخ یک اتهام
اولا: سرداب عبارت است از طبقه پایین ساختمان خانه که در مناطق گرمسیر به جهت حفاظت از گرماى شدید در روز، آن را مىساختند و این نوع ساختمان در غالب خانههاى عراق مشاهده مىشود، که سامراء نیز از آن مستثنا نبوده است.
امام هادىعلیه السلام در خانه خود به جهت آسایش خانواده و حفاظت از گرما چنین سردابى را ساخته بودند، که بعد از شهادتشان به امام حسن عسکرىعلیه السلام به ارث گذارده شد.
طبق نص تاریخى امام مهدىعلیه السلام از زمان ولادت از دیدگان مردم مخفى بود. و بعد از شهادت پدرش امام حسن عسکرىعلیه السلام بر جسد آن حضرت نماز بجاى آورد و رسما غیبت خود را از آن خانه آغاز کردو از آنجا که سکناى حضرت و سایر اعضاى خانواده او در آن سرداب بوده لذا مکان غیبت را به آن سرداب نسبت مىدهند. این سرداب براى شیعیان اهل بیتعلیهم السلام از آن جهت مقدس شمرده مىشود که امام زمان و پدر و جدشعلیهم السلام در آن به سر برده و عبادت به جاى مىآوردند، از همان مکان نیز امام زمانعلیه السلام از انظار مردم غایب شد. و نسبت غیبت حضرت به سرداب همانند نسبت غیبت کل خانه و هر مکانى است که امام زمان در آن دیده شده است. لذا نهایت جهل و نادانى است که کسى به شیعه نسبت دهد که آنان معتقدند که امام زمانعلیه السلام در سرداب غایب شده و تا هنگام خروج در آن باقى است!! زیرا مطابق روایات فراوان امام زمان در سرزمینهاى مختلف با موالیان خود وارد مىشوند و در مناطق مختلف گردش مىکنند. در موسمهاى دینى همچون حج حاضر شده و اقامه شعایر مىنماید و شاهد زندهها و مردهها خواهدبود.
و لذا بهترین و زیباترین تعبیرى که مىتوان در مورد سرداب مقدس و زیارت مردم از آن و اعتقادشان نسبت به آن به کار برد، این است: از آنجا که حضرت مکان خاصى ندارد لذا شیعیانشان در محلهاى اختصاصى به آن حضرت دور هم جمع مىشوند و به یاد آن حضرت ندبه کرده و از او درخواست ظهورش را مىکنند.
در حقیقت سرداب مقدس از آن جهت که شروع غیبت از آنجا بوده لذا جنبه رمزى داشته در آنجا شیعیان حضرت گرد هم مىآیند و از خداوند متعال طلب خروج او را مىکنند. مگر نه این است که برخى از مکانها نسبت به برخى دیگر برترى داشته و داراى تبرک است؟ سرداب مقدس نیز محل عبادت سه امام از ایمه شیعه بوده است. مکانى که به امام زمانعلیه السلامانتساب دارد.
مگر نه این است که در هر شهر و کشورى مکانهاى مقدسى به عنوان یادبود وجود دارد که شبانه روز صدها یا هزاران نفر در کنار آنها جمع مىشوند تا با توجه به آنها یادبودى از مسایل و امورى اساسى و تجدید عهدى نسبت به آنها باشد.
آنان هرگز آن مکانها را تمجید و تقدیس نمىکنند، بلکه در کنار آنها یاد افرادى را گرامى مىدارند که در آن مکانها مىزیسته یا به جهتى به آن وابسته بودهاند.
علامه امینى در این زمینه مىفرماید: «...شیعه اعتقاد ندارد که غیبت امام در سرداب است و خودشان او را در آن سرداب مخفى کردهاند و از همانجا نیز ظهور خواهد کرد، بلکه اعتقاد شیعه که با احادیث تایید شده بر آن است که او از مکه معظمه مقابل خانه خدا ظهور خواهد کرد. هرگز کسى قایل نشده که سرداب مقدس آن نور را در خود مخفى کرده است. بلکه آن، سردابخانه امامان در سامراء بوده است. و این مسالهاى همگانى در خانههاى عراق است که به جهت حفاظت از گرما مىسازند. این سرداب به طور خصوص از آن جهت شرف پیدا کرده که به سه نفر از امامان دین منسوب است،خانهاى که خداوند متعال اذن داده که ارتفاع معنوى یافته و در آن اسم و ذکر خدا برده شود».(25)
ثانیا: عقیده هر مذهبى را مىتوان از لابلاى کتابهاى علماى آن مذهب یافت. با مراجعه به کتابهاى علماى شیعه از قبل از ولادت امام مهدىعلیه السلام تا این زمان که در دسترس همه وجود دارد، پى خواهیم برد که هیچ یک از آنها حتى نزد مبتدیان از آنها چنین اعتقادى را در مورد حضرت مهدىعلیه السلام و غیبت و ظهور او ندارند. بلکه در کتب مربوط به حضرت اسمى از سرداب مقدس آورده نشده است به جز قضیه معتضد عباسى که در آن اشاره به سرداب حضرت شده است.
رشیق صاحب مادراى مىگوید: «معتضد مرا به همراه دو نفر دیگر به سامرا فرستاد تا اگر فرزندى براى امام حسن عسکرى است دستگیر نموده به نزد او آوریم، و آدرس دقیق منزل حضرت را نیز داد. ما به سامرا رسیدیم و منطقه را همانگونه که توصیف کرده بود یافتیم... او بعد از توصیف خانه حضرت و این که چگونه امام زمان را مشاهده کرده مىگوید: ما هرچه کردیم که به او دسترسى پیدا کنیم، نتوانستیم، دور تا دور آن خانه را آب فرا گرفته بود، لذا هنگامى که احمدبن عبدالله قصد کرد نزدیک شود در آن آب غرق شد.
معتضد بعد از رسیدن خبر شکست آنها لشکرى را به سوى خانه حضرت روانه کرد، آنان هنگامى که وارد خانه شدند صداى قرایت قرآن را از سرداب شنیدند، بر در سرداب ایستادند تا از آن خارج نشود. امیر آنان نیز منتظر بود تا تمام لشکر برسد،ولى امام زمانعلیه السلام به قدرت الهى ازدر سرداب خارج شد و از جلو آنان گذشته و از دید آنها غایب شد. امیر مىگوید: وارد سرداب شوید. به او مىگویند: مگر همین طفل نبود که از جلو ما گذشت؟ امیر گفت: من او را ندیدم، چرا او را رها کردید؟ گفتند: ما گمان نمودیم که شما او را دیدهاید و دستورى صادر نکردید.(26)
ظاهر آن است که این روایت سبب شده که سرداب حضرت را به سرداب غیبت بنامند، و یا به وجه دیگرى که قبلا به آن اشاره شد.
ما هنگامى که به علماى اهل سنت عقیدهاى را نسبت مىدهیم مصدر و مرجع آن را ذکر مىکنیم ولى - مع الاسف - اهل سنت در این نسبت به شیعه انصاف را به خرج نداده و بدون ذکر مرجع و مصدر این اتهام را به علماى شیعه نسبت دادهاند.
ثالثا: از روایات بسیارى استفاده مىشود که امام زمانعلیه السلام در عصر غیبت نه تنها در سرداب مقدس مخفى نیست،بلکه هیچ مکان خاصى براى او وجود ندارد.
1 - امام زمانعلیه السلام در خطاب خود به ابراهیم بن مهزیار فرمود: «پدرم مرا وصیت کرده که در سرزمینهاى دور مخفى و سکنى گزینم تا امرم براى مردم مخفى بماند، و محلم از کیدهاى اهل گمراهى و ارتداد از حوادث امتهاى گمراه محفوظ بماند، لذا این سفارش مرا به تپههاى بلند کشانده است...».(27)
2 - و نیز در روایتى دیگر در مورد آن حضرت مىخوانیم: «...کسى که در شهرها حاضر و از دیدگان غایب است».(28)
شیخ صدوق همین اعتقاد را در کتاب «الهدایه» آورده است.(29)
شیعه معتقد است که گرچه از زمان غیبت صغرى تاکنون حضرت از عموم مردم غایب بوده است ولى این بدان معنا نیست که هیچ کس نتوانسته است خدمت او شرفیاب شود ،چه بسیار افرادى که در غیبت صغرى و کبرى به خدمت آن حضرت رسیده و از برکاتش استفادهها بردهاند، که در لابلاى کتب به آن اشاره شده است.
ابوجعفر کلینى در کتاب «کافى» بابى را به نام «باب فی تسمیه من رآه» آورده و روایات بسیارى را در مورد کسانى که به خدمت حضرت شرفیاب شدهاند آورده است.(30)
و نیز شیخ مفید در کتاب «الارشاد» و شیخ صدوق در «کمال الدین» و دیگران در این زمینه روایاتى را ذکر کردهاند.(31)
اسحاق بن عمار از امام صادقعلیه السلام نقل مىکند که فرمود: «للقایم غیبتان: احداهما قصیره والاخرى طویله. الغیبه الاولى لایعلم بمکانه فیها الا خاصه شیعته، والاخرى لا یعلم بمکانه فیها الا خاصه موالیه»؛(32) «براى قایم دو غیبت است یکى کوتاه و دیگرى طولانى، در غیبت کوتاه کسى غیر از خواص از شیعیانش از مکان او اطلاع ندارند، و در غیبت دوم نیز تنها خواص از دوستدارانش از مکان او آگاهند».
رابعا: از جمله دروغهایى که به شیعه امامیه نسبت دادهاند اینکه آنان معتقدند که امام مهدىعلیه السلام در آخرالزمان از سرداب سامرا خروج خواهدکرد، همانگونه که در لابلاى عبارات مخالفین مشاهده نمودیم. ولى با مراجعه به کتب حدیثى و تاریخى و دیگر کتب شیعه پى خواهیم برد که آنها هرگز چنین اعتقادى را ندارند، بلکه معتقدند که آن حضرت همانند جد بزرگوار خود از مکه ظهور و خروج خواهند نمود.
فضل بن شاذان نیشابورى به سند خود از امام صادقعلیه السلام و او از امیرالمومنینعلیه السلام در حدیثى طویل نقل مىکند که فرمود: «هوالتاسع من ولدک یا حسین، یظهر بین الرکینن...»؛(33) «..او نهمین از فرزندان توست اى حسین! که بین رکن و مقام ظهور خواهد کرد...».
صفوان بن یحیى نیز به سند خود از امام صادقعلیه السلام نقل مىکند که فرمود: «القایم منا منصور بالرعب، موید بالنصر... فعند ذلک خروجه قایمنا، فاذا خرج اسند ظهره الى الکعبه واجتمع الیه ثلاثمایه وثلاثه عشر رجلا. واول ما ینطق به هذه الآیه «بقیت الله خیْر لکمْ ان کنتم موْمنین»(34)...»؛(35) «همانا قایم از ما کسى است که به رعب و ترس یارى شده و به نصرت تایید مىشود... .
تا آنکه فرمود: در آن هنگام است خروج قایم ما، پس هنگامى که خروج کند بر کعبه تکیه دهد، در ان هنگام 313 نفر دور او جمع مىشوند، و اولین نطقى که مىکند قرایت این آیه است: «بقیت الله خیْر لکمْ ان کنتم موْمنین»...».
محمد بن ابى عمیر نیز به سند خود از امام صادقعلیه السلام نقل مىکند که فرمود: «هنگامى که خداوند متعال به قایم اذن خروج مىدهد او بالاى منبر رفته و مردم را به خود دعوت مىکند آنان را به خدا قسم داده و دعوت به حقش خواهدنمود. امر مىکند که به سیره رسول خداصلى الله علیه وآله عمل کرده و به مانند او رفتار نمایند. آنگاه خداوند عزوجل جبرییل را مىفرستد تا به نزدیک او آید. جبرییل در حطیم فرود مىآید و به او عرض مىکند: به چه چیزى مردم را مىخوانى؟ امام او را جواب مىگوید....(36)
و نیز از امام صادقعلیه السلام روایت شده که فرمود: «ینادى باسم القایم فیوتى وهو خلف القایم»؛ «به اسم قایمعلیه السلام ندا داده مىشود، آنگاه او مىآید و پشت مقام ابراهیم قرار مىگیرد...».(37)
- ۹۳/۰۲/۲۲