نـاقـور سیـــــد

دستیارفعالان عرصه مهدویت وائمه

نـاقـور سیـــــد

دستیارفعالان عرصه مهدویت وائمه

مولای ما کیست ؟ عبودیت چیست ؟

سه شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۵۸ ب.ظ

 مولای ما کیست ؟ عبودیت چیست ؟


3.jpg



 بخش سوم از سلسله مقالات پیوند غدیر و مهدویت:

 در لغت عرب مولا و عبد دو معنای مقابل و لازم و ملزوم یکدیگرند و با استفاده از هم معنا می شوند . مانند هنگامی که بخواهیم رابطه‌ی پدری و فرزندی را معنا کنیم – که قاعدتاً برای تبیین معنای هر یک باید از دیگری کمک گرفت - مولا کسی است که خواسته‌اش برخواست و میل غلام پیشی بگیرد و مقدم باشد . مولویت ، یعنی « آقایی کردن» برای عبد و بنده‌ای که دست به خدمت مولای خویش است . بنابراین وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله از مردم بر ولایت و سرپرستی و مولویت ائمه علیهم السلام پیمان گرفته‌اند ، در حقیقت آنها را ملزم داشته‌اند که عبد ائمه علیهم السلام باشند.

 
امام ، بالله مولای ماست

 باید توجه داشت که مفهوم عبد در مقابل خداوند و ائمه علیهم السلام با هم تفاوتی ماهوی دارد خداوند سرپرست ماست ، اما سرپرست مستقل .

 ولی و صاحب اختیار ماست ، اما این ولایت واین حق سلطه و استیلا را کسی به او نداده است . بلکه مستقیماً و ذاتاً این موقعیت را داراست . اما خداوند متعال می‌توان این مقام را به عده‌ای از مخلوقات خود بدهد و برای آنها چنین جایگاهی در نظر بگیرد و ولایت و سروری و آقایی آنها را بر سایر مخلوقات مسلم بداند . اینگونه ائمه علیهم السلام به واسطه‌ی قرارداد خدا و به دنبال خواست او ولی و مولای سایر مخلوقات خواهند بود و به اصطلاح این موقعیت را « بالله » دارا می‌شوند .

 در زیارت سیدالشهداء علیه السلام میخوانیم :

السلام علیک یا بن أمیرالمومنین عبدک و ابن عبدک و ابن امتک المقر بالرق ... قصد حرمک واستجار بمشهدک (1)

سلام بر تو ای پسر امیرمؤمنان ! غلام تو و پسر غلامت و کنیزت در حالی که اقرار کننده به غلامی توست .. قصد حرمت را کرده است و مجاور محل شهادت تو شده .

 

رقیت ،‌ظهور دیگر عبودیت

 در این فراز شریف ، از عبودیت و بندگی با تعبیر« رقّیّت» نام برده شده است .رقّیّت به مفهوم غلامی است و به کسی گفته می شود که مالکی دارد ، مالک سرور اوست و بر غلام ولایت دارد . به این ترتیب مولی بر عبد خود و مالک بر مملوک خود سلطنت و ولایت ، حق امر و نهی و برتری و غلبه پیدا می‌کند .

خدا که مالک حقیقی همه‌ی مخلوقات است ، این حق را به ائمه علیهم السلام نیز اعطا کرده است و چون مالک ، حق ولایت و آقایی و فرمانبری بر مملوک خود دارد ، بنابراین ائمه علیهم السلام به واسطه‌ی خدا ولی مومنین هستند .

خداوند متعال مالکیت و ولایت را به پیامبر ، امیرالمومنین و سایر ائمه صلوات الله علیهم عطا کرده و قلمروی آن را در تمامی امور قرار داده است . بنابراین مومنان در عین حال که ائمه را نمی‌پرستند و آنان را ولی مستقل نمی‌دانند ، به اطاعت کامل و بدون قید و شرط آنان اعتقاد دارند و آن را اعطا و فضل الهی در حق موالیان خود می‌دانند .

 
مولای ما کیست؟

امروز مولای ما کیست و چه کسی صاحب و مالک ماست و کیست که بر ما حق آقایی دارد و ما به پذیرش ولایتش ملزمیم ؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در خطبه‌ی غدیر او را اینگونه معرفی می کنند :

ألا إن خاتم الائمه منا القائم المهدی

بدانید آخرین امامان از ما قیام کننده‌ی مهدی است .

ألا إنه قد بشر به من سلف من القرون بین یدیه

اوست که پیشینیان از قرن‌های گذشته به او بشارت داده‌اند .

ألا إنه الباقی حجه و لاحجه بعده ولا حق إلا معه و لانور إلا عنده

اوست که به عنوان حجت باقی می‌ماند و بعد از او حجتی نیست ، هیچ حقی نیست مگر همراه او ، و هیچ نوری نیست مگر نزد او .

ألا و إنه ولی الله فی أرضه و حکمه فی خلقه و امینه فی سره و علانیته (2)

 بدانید که اوست ولی خدا در زمین و حکم کننده‌ی او بین خلقش و امین او بر نهان و آشکارش .

 او همان امام زمان دوست داشتنی ماست که امروز به یمن نفسهایش زنده‌ایم و به برکت لطفش رزق و روزیمان می‌دهند . او همان امام زمانی است که نعمتی به عظمت او و منتی به سنگینی او به احدی عطا نشده ، او همان « آب رحیم » ، همان پدر مهرورز است .همان صاحب اختیاری که از ما به خودمان مهربانتر است و صلاحمان را نیکوتر می‌شناسد و بیش از خود ما دلشوره و نگرانی ما را دارد . اینگونه ، سروری و مالکیت او و غلامی و رقیت ما رابطه‌ای تکلف آور و زحمت خیز و از سر اجبار و اکراه نیست . پدر اختیار دارد برای فرزندش تصمیم بگیرد ، به او امر و نهی کند ، به او مسئولیتی بدهد و از او اطاعت طلب کند . اما در عین حال به کودکش عشق می ورزد و حواسش تماماً به اوست . زحمت او را می‌کشد، پای فرزندش پیر می شود و عمر و هزینه و امکانات می‌گذارد . پس من و تو برده‌ی ائمه‌ نیستیم که خادم و غلام هستیم و این بندگی و عبودیت را با دل و جان خریده‌ایم و عاشقانه پذیرفته‌ایم.

 

 مراتب اقرار به مولویت

 اقرار به مولویت امام علیه السلام و عمل به لوازم آن ، دارای مراتب و پله‌های مختلفی است که با ایمان شخص رابطه ‌ای مستقیم دارد . یعنی هر چه ایمان فرد کامل‌تر وافزون‌تر باشد ، این مراتب والاتر خواهند بود . نخستین قدم این است که بنده برای مولایش حق امر ونهی قائل باشد .

یعنی اطاعت او را واجب بداند و برای او موقعیت فرمانبرداری در نظر بگیرد و خود را در جایگاه فرمانبری قرار دهد . از آنجا که امام عصر علیه السلام ولی الله است ، این حق را از جانب خداوند دارد و اقرار به این ولایت ، نخستین پله‌ی ایمان آدمی را تشکیل می‌دهد .

 مرتبه‌ی دوم این است که عبد در هر امری به جهت حرکت مولایش نظر کند و در هر راه که می‌رود به رد پای مولایش بسنجد و قلب و زبان و روح و بیانش را به سمت و سوی سرورش سوق دهد .

 اما مرتبه‌ی بالاترین و مقام برتری را کسی دارد که مالکیت صاحب الزمان علیه السلام را به تمامی درک کرده است . اینگونه فردی هر چه دارد از برای مولایش می‌داند و تمام داراییش را در حقیقت ملک آقایش می‌شمرد و از همه‌ی آنها به نفع ولی نعمتش بهره می گیرد .

اگر من و تو خشنودی حضرتش را بر میل خود ترجیح ‌دهیم و در فضای فکرمان رضای او را ملاک عمل کنیم و از امکاناتمان جز در راه مطلوب او استفاده ننماییم ،‌مقدمه‌ی این درجه را فراهم کرده‌ایم و زمینه‌ساز نیل به این هدف گشته‌ایم .

 

پی نوشتها :

(1)             بحارالانوار ، ج 101 ، ص 199.

(2)             اسرار غدیر ، ص 126 ، 127 و 160.

  • ناقورسید

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی